در پختگی انسان جوان‌تر می شود.(66)

حقیقت نمونه‏‌ای از آرمان مطلوب جوانی‏‌ست، عشق اما برعکس نوعی از آرمان انسان جاافتاده‌‏ای‌‏ست که دوباره برای تجزیه شدن و مردن آماده به خود زحمت دادن است. نزد انسان‏‌های متفکر شعله اشتیاق برای حقیقت زمانی خاموش می‌‏گردد که دریابند انسان برای شناخت حقیقتِ واقعی به اندازه‏‌ای بد ‏استعداد است که بنابراین جستجوی حقیقت در اصل نمی‌تواند حرفه‌‏ای انسانی و بشردوستانه باشد. اما همین‏طور کسانی هم که هرگز به چنین ادراکی نمی‏‌رسند در تجربه کردنِ ناخودآگاه خود چرخش یکسانی متحمل می‏‌گردند. 
دارای حقیقت بودن، حق داشتن، دانستن، توانا به تشخیص خوب و بد از هم بودن، و از این جهت قضاوت کردن، مجازات کردن، محکوم کردن، توانستن و اجازه داشتن به راه انداختنِ جنگ _ این‏ها در خور جوانی‏‌ست و برازنده جوانان نیز می‌‏باشد. وقتی آدم پیرتر می‌گردد و در کنار این آمال‏‌ها می‌‏ماند، بنابراین آن مقدار کم از استعداد برای بیداری، برای حس کردنِ آن حقیقت فوقِ بشری که ما انسان‏‌ها همگی دارای آن هستیم نیز در او می‏‌پژمرند. 
(از نامه‌‏ای به فانی شیلر در ماه ژوئن سال ۱۹۳۱) 
ــ ناتمام ــ

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر