نقل قول و ضرب‌المثل‌هائی از مارک توئین.


وقتی من چهارده ساله بودم پدرم خیلی نادان بود. من به زحمت میتوانستم حضورش را در نزدیک خود تحمل کنم. اما در بیست و یک سالگی متحیر شدم که او در این مدت هفت سال چقدر زیاد آموخته است.
***
هرچه از کارت بیشتر لذت ببری، بیشتر هم برایش پرداخت خواهند کرد.
***
برای هزینههای بی معنی میتوان نمونههای زیادی شمرد، اما هیچکدام نمیتوانند مانند ساختن دیوار برای گورستانی باشند. زیرا کسانیکه درون گورستاناند به هرحال نمیتوانند خارج شوند، و کسانیکه هم که بیرون از گورستاناند مایل نیستند داخل آن گردند.
***
بانک مؤسسهایست که شما میتوانید از آن پول قرض بگیرید ــ به شرطی که بتوانید ثابت کنید که به آن پول محتاج نیستید.
***
بانکدار مردکیست که چترش را وقتی خورشید در حال درخشیدن است به شما قرض میدهد، و دوباره آن را بلافاصله با شروع باران پس میگیرد.
***
اکثر مردم با آن بخشهائی از کتاب مقدس که نمیفهمند مشکل دارند. من به سهم خود باید اعتراف کنم آن قسمتهائی که درک میکنم نگرانم میسازند.
***
آموزش آن چیزیست که وقتی آخرین دلار به پایان میرسد هنوز هم باقی میماند.
***
اکتبر یکی از ماههای بخصوص خطرناک برای قمار با اوراق بهادر است ــ ماههای خطرناک دیگر عبارتند از: جولای، ژانویه، سپتامبر، آوریل، نوامبر، ماه مه، مارس، ژوئن، دسامبر، اوت و فوریه.
***
گیاهشناسی یعنی هنر نامگذاری گلها با فحشهای لاتینی.
***
ارزش کتاب در درجه اول به ویژگیهای خاصی بستگی دارد. برای مثال کتاب‏های جلد چرمی میتوانند برای تیز کردن تیغ ریش زنی خدمت شایانی بکنند. بروشورهای نازک برای گذاشتن زیر پایه میزهای لرزان عالیست تا تعادل آن را برقرار سازند و یک لغتنامه کاملاً مناسب از پا درآورد یک سارق است.
***
از دست دادن هفت یا هشت ماه برای نوشتن یک رمان وقتی آدم میتواند در هر کتابفروشی برای دو دلار یک رمان بخرد ابلهانه است.
***
حماقت حقیست که از طریق قانون اساسی حمایت میگردد. و این تضمین کننده رشد آزادنه شخصیت است.
***
لایق تشویق بودن و مورد تجلیل واقع نگشتن خیلی بهتر از تشویق گشتن بدون داشتن لیاقت است.
***
آموزش یعنی دفاع سازمان یافته بزرگسالان در برابر جوانان.
***
خوب بودن شریف است. اما به دیگران نشان دادن که چقدر خوب باید باشند زحمتش کمتر است.
***
ابتدا واقعیتها را جمعآوری کن، بعد میتوانی آنها را مطابق میل خود تعبیر کنی
***
زن ماهیایست که ماهیگیر را صید میکند.
***
خدای مهربان ابتدا مرد را آفرید، بعد زن را خلق کرد. پس از آن دلش برای مرد سوخت و به او تنباکو را داد.
***
مردان بدون زنان چه میتوانستند باشند؟ کمیاب، خیلی کمیاب.
***
خدا سه چیز بسیار گرانبها به کشور ما داده است: آزادی بیان، آزادی مذهب و عقل را داده که از این دو استفاده نکنیم.
***
شادی فقط وقتی اجازه میدهد تا آخر از وی لذت ببرند که کس دیگری هم در این شادی شریک گردانی.
***
وظیفه اصلی یک دوست یاری دادن به توست، وقتی که تو در اشتباهی. همه در کنارتان میایستند زمانیکه که حق با شماست.
***
قبل از شروع کردن به دوست داشتن دشمنانت، باید ابتدا با دوستانت بهتر رفتار کنی.
***
مهربانی زبانیست که کفترها آن را میشنوند و کورها قادرند آن را بخوانند.
***
نباید حریف را از آنچه هست بدتر ساخت.
***
از این به بعد فقط آن مقدار پول خرج میکنم که بدست میآورم ــ حتی اگر برای این کار مجبور به قرض گرفتن باشم.
***
زیباترین رازها این است که نابغه باشی و این را فقط خودت بدانی.
***
نقاط ضعف قوانین با اجازه دادن استفاده مدام از خود بطور قابل توجهای گشاد میگردند.
***
تنها روش سالم ماندن این است: آن غذائی را که دوست نداری بخور، ازآنچه متنفری بنوش، و آنچه را ترجیحاً انجام نمیدهی انجام ده.
***
هنگام خواندن کتابهائی که در باره سلامتیست مواظب باشید: بک اشتباه چاپی میتواند باعث مرگتان گردد.
***
تندر خوب است، تندر قابل توجه است، اما این برق است که کار را انجام میدهد.
***
قواعد قدرت واقعی ندارند، مگر اینکه آدم خوب غذا خورده باشد.
***
زمین بخر! خدا دیگر زمینی خلق نمیکند.
***
وهم و پندارت را از دست نده! البته این امکان وجود دارد که بعد از آن به بقاءات ادامه دهی، اما دیگر به معنای واقعی نمیتوانی زندگی کنی.
***
به وقوع پیوستن یک حادثه نیاز به آماده سازی زیادی دارد. من برای مثال بخاطر یک سخنرانی فیالبداهه سه دقیقهای به سه روز زمان نیاز دارم.
***
من میتوانم از یک تعریف خوب سه ماه زندگی کنم.
***
بدبختی کسانیکه در پی بهبود جهاناند این است که از خود شروع نمیکنند.
***
من عاشق انتقادم، به شرطی که با آن موافق باشم.
***
یک سخنرانی خوب یک شروع خوب دارد و یک پایان خوب ــ و این هر دو باید تا حد امکان نزدیک یکدیگر بنشینند.
***
شما حتماً بخاطر مهربانیتان به بهشت خواهید رفت ــ به شرطی که به خاطر مبالغه به محل دیگری فرستاده نشوید.
***
قبل از اینکه حقیقت کفشهایش را به پا کند، دروغ سه بار به دور زمین چرخیده است.
***
زمان تجدید نظر کردن در عقیده زمانیست که متوجه میگردی به اکثریت تعلق داری.
***
خدا وقتی انسان را آفرید که از میمونها ناامید گشته بود. پس از آن دست از آزمایش بیشتر کشید.
***
بارها به من این احساس تأسف دست داده است که چرا نوح و خانودهاش دیر به کشتی نرسیدند.
***
هر انسانی یک ماه است و یک سمت تاریک دارد که آن را به هیچکس نشان نمیدهد.
***
مادرم مشکلات زیادی بخاطر من باید تحمل میکرد، اما فکر کنم که او از آن لذت برد.
***
من روزنامه صبح امروز را خواندم. من این کار را هر روز انجام میدهم ــ با علم به اینکه من در آن طبق معمول فسادها و رذالتها و چاپلوسیها و ستمگریهائی خواهم یافت که تمدن را تشکیل میدهند و مرا مجبور میسازند تا بقیه روز را به نژاد بشر لعنت بفرستم.
***
سیاستمداری که همیشه حقیقت را بگوید وجود ندارد، وگرنه او سیاستمدار نمیگشت.
***
در مواقع غم و اندوه موهای خود را کندن احمقانه است، زیرا طاسی هرگز وسیلهای برای حل مشکلات نبوده است.
***
یکی از بدترین شکلهای مردن، تا حد مرگ برایت صحبت کردن است.
***
نوشتن آسان است. فقط باید واژهای غلط را کنار گذاشت.
***
چیزی بیشتر از عادات مردم احتیاج به اصلاحات ندارد.
***
اکثر نویسندگان حقیقت را بعنوان پر ارزشترین دارائی خود میدانند و آن را کاملاً با خساست خرج میکنند.
***
من هرگز نگذاشتم توسط آموزش مدرسه تربیتم را فاسد سازند.
***
کسی که مایل به فراموش کردن نگرانیهای این جهان است باید فقط کفشی با یک شماره کوچکتر به پا کند.
***
آدم باید قبل از تحریف حقایق آنها را بشناسد.
***
بی تابی را فقط فردی که عموی بسیار ثروتمند و بیماری دارد میتواند تعریف کند.
***
پیشداوریهای یک پرفسور تئوری نامیده میگردند.
***
بسیاری از چیزهای کوچک توسط آگهیهای درست بزرگ شدهاند.
***
و هنگامیکه هدف از برابر چشمانشان گم گشت، زحمتهایشان دوبرابر گردید.
***
باید از پیشگوئی کردن بشدت اجتناب ورزید، مخصوصاً پیشگوئی آینده.

نقل قول و ضر‌ب‌المثل‌هائی از اینشتاین.


تمام افکار تا زمانیکه انسان جوان است به عشق تعلق دارد ــ دیرتر اما تمام عشق به فکر متعلق است.
***
دو چیز بینهایتاند: جهان و حماقت بشر؛ اما در رابطه با جهان هنوز کاملاً مطمئن نیستم.
***
شبی که در آن تمام حضار با هم توافق دارند، شبیست از دست رفته.
***
بجز سرمشق بودن آموزش منطقیتری وجود ندارد، حتی اگر هم امکان دیگری بجز سرمشقی هشدار دهنده نباشد.
***
یک معده خالی مشاور بدیست.
***
هیچ آزمایشی، اگر هم به دفعات زیاد انجام گیرد، نمیتواند ثابت کند که حق با من است؛ اما فقط یک آزمایش میتواند ثابت کند که حق با من نیست.
***
امروزه پیشرفت چنان سریع رخ میدهد که وقتی کسی کاری را کاملاً ناممکن اعلام میکند، در همان زمان کس دیگری به آن کار تحقق میبخشد.
***
مشکل امروز انرژی اتمی نیست، بلکه قلب انسان است.
***
من دولت را بعنوان چرخ دنده پر ارزش و اصلی بشر به حساب نمیآورم، بلکه خلاقیت، حساسیت فردی و هویت را: فقط این قادر به منزه و اصیل ساختن است.
***
در حقیقت درک ناگهانی واقعاً  پر ارزش است.
***
نمیتوان تا لحظهای که فقط یک کودک سیهروز بر روی زمین پیدا شود به اکتشافات و پیشرفتهای بزرگ بالید.
***
تا حد امکان ساده، اما نه سادهتر!
***
در جنگ بعدی تیر و کمان تعیین کنندهاند.
***
فقط تعداد اندکی از مردم قادرند بخاطر پیشداوریهای محیطی که در آن میزیند عقاید متفاوت خویش را  ابراز کنند؛ اکثر مردم حتی قادر نیستند اصلاً به این عقاید دسترسی یابند.
***
ذهن برابر است با مجموعهای از حاصل پیشداوریهائی که انسان تا سن هجده سالگی کسب میکند.
***
ناسیونالیسم یک بیماری کودکانه است، به اصطلاح سرخک بشریت.
***
علوم طبیعی بدون مذهب لنگ و مذهب بدون علوم طبیعی کور است.
***
شخصیتها با حرفهای زیبا شکل نمیگیرند، بلکه توسط کار و عملکرد خویش.
***
تخیل مهمتر از دانش است. دانش محدود است، تخیل اما پذیرای تمام جهان میباشد.
***
هر اندیشهای با این روش ترویج مییابد که در لحظه معینی باید از میان واقعیت بگذرد و دیگر به خود اجازه تنها یک اندیشه بودن ندهد.
***
اگر انسانها فقط در باره چیزهائی که میفهمند صحبت میکردند، سپس جهان بسیار ساکت میگشت.
***
زمان برای مردی که یک ساعت با یک دختر زیبا مینشیند یک دقیقه به نظر میآید. اما وقتی او بر روی یک اجاق داغ مینشیند، یک دقیقه برایش مانند یک ساعت میگذرد. این یعنی نسبیت.
***
صنعت اسلحه سازی یکی از بزرگترین تهدیدات برای بشر است.
***
برای عضو تر و تمیز و بی نقصی از یک گله گوسفند بودن، باید آدم قبل از هر چیز یک گوسفند باشد.
***
سختترین چیز در جهان فهمیدن فهم مالیات بر درآمد است.
***
همچنین به یاد داشته باشید: این تکنسینها هستند که ابتدا دموکراسی حقیقی را ممکن میسازند. زیرا آنها نه تنها کار روزانه مردم را آسان میکنند، بلکه آثار بهترین متفکرین و هنرمندانی که لذت بردن از آنها تا همین اواخر فقط مخصوص طبقات ممتاز بود را برای همه قابل دسترس ساختهاند.
***
باید مردمی که بدون درک کردن شگفتیهای علم و فنآوری لاقیدانه از آن ــ مانند گاوی که از گیاهشناسی چیزی نمیداند و با اشتها علف را نشخوار میکند ــ بهره میجویند خود را رام سازند.
***
دانشگاهها زبالهدان زیبائیاند که بر رویشان گاهی یک گیاه اصیل رشد میکند.
***
در جهان چیزی بیشتر از تأثیر مردانی که دارای فکری مسقلاند باعث وحشت نگشته است.
***
منهدم ساختن عقیدهای قاب گشته در ذهن سختتر از شکافتن یک اتم است.
***
زیباترین چیزی که ما میتوانیم کشف کنیم، رمز و راز است.
***
ادامه تکامل علوم نتیجه تأثیر نهائی یک فرار دائمی از برابر شگفتیست.
***
اگر میتوانستم پیامدها را حدس بزنم ساعت ساز میگشتم.
***
کسی که دیگر نتواند شگفتزده گردد، روحش قبلاً مرده است.
***
بزرگترین اختراع ذهن بشری؟ ــ ربح مرکب!

نقل قول و ضرب‌المثل‌هائی از وودی آلن.


بعضی از مردم به این دلیل فقیر باقی میمانند، زیرا تمام سعیشان را به کار میبرند تا بعنوان آدم ثروتمندی به حساب آیند.
***
زن زندگی را پیدا کردن قشنگ است، اما شناختن چند زن بیشتر قشنگتر است.
***
راستی چطور آدم میتواند چهل سال متأهل باقی بماند؟ به نظر میرسد این کار معجزهای بالاتر از دو نیم شدن دریای سرخ باشد، گرچه پدر ساده من این کار را مهم‎‎تر میداند.
***
راز مؤفقیت؟ از دیگران متفاوت بودن.
***
و من از خودم پرسیدم، آیا خاطره چیزیست که آدم دارد، یا چیزیست که آن را از دست داده است ...
***
مطمئنترین تفاوت بین برنامههای تلویزیونهای مختلف هنوز هم گزارش وضع آب و هواست.
***
من نمیخواهم در شهری زندگی کنم که تنها دستاورد فرهنگیاش این باشد که بشود وقت قرمز بودن چراغ راهنما به سمت چپ پیچید.
***
خودارضائی یعنی سکس با کسی که آدم واقعاً دوست دارد.
***
من به روانشناسم هنوز یک سال وقت میدهم و بعد به Lourdes سفر خواهم کرد.
***
عکسالعملهایم خیلی ناجورند. یک بار ماشینی زیرم گرفت که پنچر بود و دو نفر آن را هل میدادند.
***
من او را خیلی خوب میتوانم به یاد آورم. او کوچکترین پسر کلاس بود. و او خیلی مهربان بود، اما در برابر هیچ قدرتی سر خم نمیکرد. من هنوز میدانم که او یک بار یک خودنویس دزدیده بود. من نمیخواستم او را افشا کنم، بنابراین در حضور همکلاسیها گفتم: حالا ما همگی چشمهایمان را میبندیم، و کسیکه خودنویس را برداشته است باید آن را پس بدهد. در حالی که ما همگی با چشمان بسته نشسته بودیم، او خودنویس را پس داد، اما موقعیت را مناسب دید و تمام دخترها را دستمالی کرد. 
***
حقیقت این است که هرگز در جهان مردم قابل توجه زیادی وجود نداشته است. اکثر مردم فقط به کسی که اتفاقی کنارشان ایستاده است تکیه میدهند ــ و میپرسند چه باید بکنند.
***
تو نمیتوانی با یک نشیمنگاه سوار بر دو اسب شوی.
***
انسان از دو نیمه تشکیل شده است ــ از مغز و بدن. بدن اما لذت بیشتری میبرد.
***
من از مرگ وحشتی ندارم. فقط مایل نیستم وقتی که اتفاق میافتد حضور داشته باشم.
***
انسان تنها با نان زندگی نمیکند. بعد از مدتی احتیاج به یک نوشیدنی هم دارد.
***
انسانهائی که میخواهند از کار جهان سر دربیاورند باعث تعجبم میگردند، در حالیکه راه خود را در Chinatown پیدا کردن بقدر کافی دشوار است.
***
من در یک دوره تُندخوانی شرکت کردم و حالا قادرم <جنگ وصلح> را در بیست دقیقه بخوانم. کتاب نوشتهای مربوط به روسیه است.
***
من به آینده خیلی فکر میکنم، زیرا محلیست که بقیه زندگیم را در آن خواهم گذراند.