وقتی من چهارده ساله بودم پدرم خیلی نادان بود. من به زحمت میتوانستم حضورش را در نزدیک خود تحمل کنم. اما در بیست و یک سالگی متحیر شدم
که او در این مدت هفت سال چقدر زیاد آموخته است.
***
هرچه از کارت بیشتر لذت ببری، بیشتر هم برایش پرداخت خواهند کرد.
***
برای هزینههای بی معنی میتوان نمونههای زیادی شمرد، اما هیچکدام نمیتوانند مانند ساختن دیوار برای گورستانی باشند. زیرا کسانیکه درون گورستاناند به هرحال نمیتوانند خارج شوند، و کسانیکه هم که بیرون از گورستاناند مایل نیستند داخل آن گردند.
***
بانک مؤسسهایست که شما میتوانید از آن پول قرض بگیرید ــ به شرطی که بتوانید ثابت کنید که به آن پول
محتاج نیستید.
***
بانکدار مردکیست که چترش را وقتی خورشید در حال درخشیدن است به شما قرض
میدهد، و دوباره آن را بلافاصله با شروع باران پس میگیرد.
***
اکثر مردم با آن بخشهائی از کتاب مقدس که نمیفهمند مشکل دارند. من به سهم خود باید
اعتراف کنم آن قسمتهائی که درک میکنم نگرانم میسازند.
***
آموزش آن چیزیست که وقتی آخرین دلار به پایان میرسد هنوز هم باقی میماند.
***
اکتبر یکی از ماههای بخصوص خطرناک برای قمار با اوراق بهادر است ــ ماههای خطرناک دیگر عبارتند از: جولای، ژانویه، سپتامبر، آوریل، نوامبر، ماه مه،
مارس، ژوئن، دسامبر، اوت و فوریه.
***
گیاهشناسی یعنی هنر نامگذاری گلها با فحشهای لاتینی.
***
ارزش کتاب در درجه اول به ویژگیهای خاصی بستگی دارد. برای مثال کتابهای
جلد چرمی میتوانند برای تیز کردن تیغ ریش زنی خدمت شایانی بکنند. بروشورهای
نازک برای گذاشتن زیر پایه میزهای لرزان عالیست تا تعادل آن را برقرار سازند و
یک لغتنامه کاملاً مناسب از پا درآورد یک سارق است.
***
از دست دادن هفت یا هشت ماه برای نوشتن یک رمان وقتی آدم میتواند در هر کتابفروشی برای دو دلار یک رمان بخرد ابلهانه است.
***
حماقت حقیست که از طریق قانون اساسی حمایت میگردد. و این تضمین کننده رشد آزادنه شخصیت است.
***
لایق تشویق بودن و مورد تجلیل واقع نگشتن خیلی بهتر از تشویق گشتن بدون داشتن
لیاقت است.
***
آموزش یعنی دفاع سازمان یافته بزرگسالان در برابر جوانان.
***
خوب بودن شریف است. اما به دیگران نشان دادن که چقدر خوب باید باشند زحمتش کمتر
است.
***
ابتدا واقعیتها را جمعآوری کن، بعد میتوانی آنها را مطابق میل خود تعبیر کنی
***
زن ماهیایست که ماهیگیر را صید میکند.
***
خدای مهربان ابتدا مرد را آفرید، بعد زن را خلق کرد. پس از آن دلش برای مرد
سوخت و به او تنباکو را داد.
***
مردان بدون زنان چه میتوانستند باشند؟ کمیاب، خیلی کمیاب.
***
خدا سه چیز بسیار گرانبها به کشور ما داده است: آزادی بیان، آزادی مذهب و عقل
را داده که از این دو استفاده نکنیم.
***
شادی فقط وقتی اجازه میدهد تا آخر از وی لذت ببرند که کس
دیگری هم در این شادی شریک گردانی.
***
وظیفه اصلی یک دوست یاری دادن به توست، وقتی که تو در اشتباهی. همه در کنارتان
میایستند زمانیکه که حق با شماست.
***
قبل از شروع کردن به دوست داشتن دشمنانت، باید ابتدا با دوستانت بهتر رفتار
کنی.
***
مهربانی زبانیست که کفترها آن را میشنوند و کورها قادرند آن را بخوانند.
***
نباید حریف را از آنچه هست بدتر ساخت.
***
از این به بعد فقط آن مقدار پول خرج میکنم که بدست میآورم ــ حتی اگر برای این کار مجبور به قرض گرفتن باشم.
***
زیباترین رازها این است که نابغه باشی و این را فقط خودت بدانی.
***
نقاط ضعف قوانین با اجازه دادن استفاده مدام از خود بطور قابل توجهای گشاد میگردند.
***
تنها روش سالم ماندن این است: آن غذائی را که دوست نداری بخور، ازآنچه متنفری
بنوش، و آنچه را ترجیحاً انجام نمیدهی انجام ده.
***
هنگام خواندن کتابهائی که در باره سلامتیست مواظب باشید: بک اشتباه چاپی میتواند باعث مرگتان گردد.
***
تندر خوب است، تندر قابل توجه است، اما این برق است که کار را انجام میدهد.
***
قواعد قدرت واقعی ندارند، مگر اینکه آدم خوب غذا خورده باشد.
***
زمین بخر! خدا دیگر زمینی خلق نمیکند.
***
وهم و پندارت را از دست نده! البته این امکان وجود دارد که بعد از آن به بقاءات ادامه دهی، اما دیگر به معنای واقعی نمیتوانی زندگی کنی.
***
به وقوع پیوستن یک حادثه نیاز به آماده سازی زیادی دارد. من برای مثال بخاطر
یک سخنرانی فیالبداهه سه دقیقهای به سه روز زمان نیاز دارم.
***
من میتوانم از یک تعریف خوب سه ماه زندگی کنم.
***
بدبختی کسانیکه در پی بهبود جهاناند این است که از خود شروع نمیکنند.
***
من عاشق انتقادم، به شرطی که با آن موافق باشم.
***
یک سخنرانی خوب یک شروع خوب دارد و یک پایان خوب ــ و این هر دو باید تا حد
امکان نزدیک یکدیگر بنشینند.
***
شما حتماً بخاطر مهربانیتان به بهشت خواهید رفت ــ به شرطی
که به خاطر مبالغه به محل دیگری فرستاده نشوید.
***
قبل از اینکه حقیقت کفشهایش را به پا کند، دروغ سه بار به
دور زمین چرخیده است.
***
زمان تجدید نظر کردن در عقیده زمانیست که متوجه میگردی به اکثریت تعلق داری.
***
خدا وقتی انسان را آفرید که از میمونها ناامید گشته بود. پس از آن دست
از آزمایش بیشتر کشید.
***
بارها به من این احساس تأسف دست داده است که چرا نوح و خانودهاش دیر به کشتی نرسیدند.
***
هر انسانی یک ماه است و یک سمت تاریک دارد که آن را به هیچکس نشان نمیدهد.
***
مادرم مشکلات زیادی بخاطر من باید تحمل میکرد، اما فکر کنم که او از آن لذت
برد.
***
من روزنامه صبح امروز را خواندم. من این کار را هر روز انجام میدهم ــ با علم به اینکه من در آن طبق معمول فسادها و رذالتها و چاپلوسیها و ستمگریهائی خواهم یافت که تمدن را تشکیل
میدهند و مرا مجبور میسازند تا بقیه روز را به نژاد بشر
لعنت بفرستم.
***
سیاستمداری که همیشه حقیقت را بگوید وجود ندارد، وگرنه او سیاستمدار نمیگشت.
***
در مواقع غم و اندوه موهای خود را کندن احمقانه است، زیرا طاسی هرگز وسیلهای برای حل مشکلات نبوده است.
***
یکی از بدترین شکلهای مردن، تا حد مرگ برایت صحبت کردن است.
***
نوشتن آسان است. فقط باید واژهای غلط را کنار گذاشت.
***
چیزی بیشتر از عادات مردم احتیاج به اصلاحات ندارد.
***
اکثر نویسندگان حقیقت را بعنوان پر ارزشترین دارائی خود میدانند و آن را کاملاً با خساست خرج میکنند.
***
من هرگز نگذاشتم توسط آموزش مدرسه تربیتم را فاسد سازند.
***
کسی که مایل به فراموش کردن نگرانیهای این جهان است باید فقط کفشی با
یک شماره کوچکتر به پا کند.
***
آدم باید قبل از تحریف حقایق آنها را بشناسد.
***
بی تابی را فقط فردی که عموی بسیار ثروتمند و بیماری دارد میتواند تعریف کند.
***
پیشداوریهای یک پرفسور تئوری نامیده میگردند.
***
بسیاری از چیزهای کوچک توسط آگهیهای درست بزرگ شدهاند.
***
و هنگامیکه هدف از برابر چشمانشان گم گشت، زحمتهایشان دوبرابر گردید.
***
باید از پیشگوئی کردن بشدت
اجتناب ورزید، مخصوصاً پیشگوئی آینده.