سه
دلم میخواست تعریف کردن مادر تمامی نداشت. دلم میخواست
به جای اینکه به فکر بیدار کردنم باشد بیشتر لحن صدایش را آهسته و آرامتر میساخت
تا به لالائی بیشتر شییه میگشت و من با آن به خواب عمیقتری فرو میرفتم. در عین حال
این را هم میدانستم که حق همیشه با مادرم است و حتماً لازم دیده که میخواهد از خواب
بیدارم سازد. اما وقتی پای خستگی در کار باشد از دست کسی کار چندانی برنخواهد آمد.
من از فشار خستگی حاضر بودم در خواب بمیرم تا اینکه مجبور به بیدار گشتن شوم. مگر چه
امر مهمی میتوانست مادرم را واداشته باشد که به خوابم بیاید و بخواهد مرا با اصرار
از خواب بیدار سازد؟ برای اینکه نگرانیام را از بین ببرم و با قوت قلب به خوابیدن
ادامه دهم به خود میگویم: هرچه باشد، از مردن که من به آن راضیم مهمتر نباید باشد
و از باز کردن چشم چشمپوشی میکنم. بعد از لحظهای باز صدای مادرم انگار که از راهی
دور باد با خود به سمت من میآورد به گوشم میرسد:
در حال ریختن چای در استکان پدرم بودم که با خنده گفت
ناهید خانوم خیلی شبیه تو میمونه، برای همین هم وزیرش کردم. و بعد از نگاهی به مادرم
که مثل من سر و پا گوش شده بود و با خوردن چند جرعه چای ادامه داد:
نمیدونید خبرنگارا از شنیدن این خبر چه تعجبی کرده بودن،
باید اونجا بودین و با چشمای خودتون میدیدین. مخصوصاً ناهید خانوم و آقا صادق که مثل
مجسمهها خشکشون زده بود و فقط چشمای از تعجب گرد و درشت شدهشون حرکت میکرد که گاهی
به من و گاهی به بقیه نگاه میکردن و نمیتونستن باور کنن که به وزارت منصوبشون کردم.
بعد برای اینکه کمی به جلسه رسمیت بیشتری داده باشم مثل
رئیسجمهوری که از شکم مادرش برای این کاره شدن به دنیا اومده گفتم: وظایف من قانونی
ساختن ایدههای من و شماست و وظایف شما اجرای قوانین در حوضههای مأموریتتونه. برنامههای
من، همونطور که مشاهده کردین، درست مثل انتخاب این دو وزیر محترم ضربتی صورت میگیره.
من سعی میکنم تو جلسههای بعدی بقیه وزرا رو هم از بین شما خانوما و آقایون عزیز و
محترم خبرنگار انتخاب کنم. اولین برنامه من گذروندن قانونی از مجلسه که کشتن و ذبح
حیوونا در معابر عمومی رو ممنوع میکنه. از کارهای بعدیم کمک به قدرت مالی و مدیریتی
سازمانای حمایت از حقوق حیووناست. و وزارت بهداشت هم با کمک سایر وزارتخونهها، مخصوصاً
وزارت آموزش و پرورش سعی خواهد کرد با آگاهی دادن به مردم، اشتهاشون به گوشتخواری
رو به سمت گیاهخواری تفییر بده. برنامه نهائی من و وزرای من در این مورد اینه که خوردن
گوشتو از ضمیر آگاه و ناآگاه و بقیه ضمایر آدم به کل پاک کنیم. البته این کار رو باید
خیلی آروم پیش ببریم تا گاودارا از دستمون شاکی نشن. باید لایحۀ ممنوعیت خرید و
فروش حیوون برای ذبح تو اماکن عمومی رو فوری از مجلس بگذرونیم و قانونیش کنیم. تو جلسه
بعد نظر و برنامههای دیگه رو بعد از انتخاب وزرای اقتصاد و دادگستری به اطلاعتون
میرسونم.
ــ ناتمام ــ