شعرهای برتولت برشت.(23)


اشعار مربوط به "از یک کتاب درسی برای شهرنشینان".(13)
هجده
در مورد بی‌اعتمادی افراد
همه می‌‏دانند که تک تک افراد بی‌‏اعتماد
تمایل به تبهکاری دارند
تبهکار اما
برای بی‌‏اعتمادی خود دلیل دارد.
به من نگو که باعث بی‌اعتماد گشتن تو
تبهکاری دیگران می‌‏باشد.
دلیل بی‌اعتمادی هرچه می‌‏خواهد باشد، فرد بی‌‏اعتماد
به تبهکاری تمایل دارد.
بعضی، در آب می‌‏افتند، ساحل را بازی‏گوشانه و شناکنان به سلامت می‌‏یابند
دیگران با زحمت و بعضی دیگر اما توانا به این کار نیستند.
برای رود این بی‏‌تفاوت است.
تو باید به ساحل دریا برسی.
بدان: هیچ کس بجز خودت
نمی‌‏تواند از تو درخواست کند که زندگی کنی.
فرد بی‏‌اعتماد
خیلی ادعایش می‌‏شود!
فرد مورد تعقیب اما
زیاد توجه نمی‌‏کند که آنجا چه تعقیب می‏‌گردد!
ممکن است که زلزله‌‏ها حریصانه تو را بخورند
اما آنها بر ضد تو اتفاق نیفتاده‌‏اند.
زمینی که تو را بلعیده
به زحمت اشباع شده است.
منظور از بی‌اعتمادی
در طبقات کاملاً متفاوت است.

نوزده
چرا نانی را که گران است می‌خورم؟
آیا غله در ایالت ایلینوی گران نیست؟
چه کسی با چه کسی توافق کرده است
که مرد در ایرکوتسک نباید
تراکتورها را داشته باشد
بلکه باید زنگ‌‏خوردگی آنها را بدارد؟
آیا اینکه من غذا می‌‏خورم اشتباه است؟
ــ ناتمام ــ

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر