بر هرگونه امید به پاداش چشم ببند
راه حل بعدی ما این است: "بر هرگونه امید به پاداش
چشم ببند". "چشم ببند" یا "چشم نبند"، مسئله این است.
یکی از مؤثرترین تعالیم سنت بودائی میگوید: هیچ چیز،
تا زمانی که انسان آرزوی تغییرشان را میکند، تغییر نخواهد یافت. تا زمانی که کسی آرزوی
یک انسان بهتر شدن میکند، موفق به آن نخواهد گشت. آدم تا زمانی که رو به آینده جهتگیری کرده باشد نمیتواند استراحت و تمدد اعصاب کند و خود و آنچه را که داراست بپذیرد.
یکی از رفتارهای بسیار عمیق درونی ما باور کردن این موضوع
است که زمان حال به اندازه کافی خوب نیست. ما خیلی زیاد به زمان گذشته که شاید بهتر
یا بدتر از امروز بوده باشد فکر میکنیم. ما کمی هم به آینده _ که شاید از آمدنش میترسیم
_ فکر میکنیم، همیشه با این امید که آینده کمی بهتر از حال خواهد گشت. اگر هم در حال
حاضر وضعمان واقعاً خوب باشد _ ما در سلامت کامل به سر میبریم، مرد و یا زن رویاهایمان
را شناختهایم، دارای یک فرزند شدهایم یا شغلی را که همیشه آرزویش را داشتیم پیدا
کردهایم _، ما این گرایش را داریم، دائماً در این باره فکر کنیم، که چه خواهد شد.
تو به انسانی که خود تو میباشی، اعتماد کاملات را هدیه نمیکنی.
برای مثال، آسان میتوان امید داشت که با مراقبه همه چیز
بهتر شود، که ما دیگر خلق و خوی بد یا ترس نداشته باشیم یا اینکه دیگران ما را بهتر
از حالا تحمل کنند. و اگر ما با این کار مشکلی نداشته باشیم، شاید این احساس بر ما
مستولی گردد که ما به اندازه کافی معنوی نیستیم. ما میخواهیم حتماً به جهانی بیدار،
درخشان و مقدس داخل گردیم، جهانی که با انجام مراقبه امید به یافتناش را داریم. چنین
به نظر میرسد، تمام آنچه ما میخوانیم به گونهای از آن صحبت میکنند که ما در منظری
خیلی تنگ زندانی هستیم و اگر صحیح رفتار کنیم به جهانی بزرگتر دسترسی خواهیم یافت،
به جهانی جادارتر، متفاوت از جهانی که ما حالا در آن زندگی میکنیم.
یکی از دلایلی که چرا در باره چشمپوشی از امید به پاداش
مایلم صحبت کنم این است که من مدتهاست مراقبه میکنم و آموزش دارما میدهم، اما حس میکنم که هنوز یک عشق
پنهانی برای اطلاع یافتن از این که چگونه خواهد بود، وقتی _ مانند بعضی از نوشتههای
کلاسیک _ "تمام پردهها افتاده باشند". این مانند احساسیست که انگار آدم
میخواهد بر بالای سر خود به پرواز آید و خود را در حالتی مشاهد کند که بیدارتر و هوشیارتر
از وضعیت حال اوست. گاهی برایمان در سطحی کاملاً دنیوی اتفاق میافتد که: ما مایلیم
وزن کم کنیم، کمتر جوش صورت و موی بیشتری داشته باشیم. اما مانند همیشه احساس کم و
بیش ظریفی از یأس برجا میماند، احساسی که انگار آنطور که باید بشود نگردیده است.
ــ ناتمام ــ
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر