عاشق گشتن سعادت است.


زندگی تنها با عشق معنا می‌‏یابد: یعنی: هرچه ما بیشتر عاشق و توانا به از خود گذشتن باشیم، معنای زندگی خود را بیشتر نمایان می‌سازد.
(از نامه‌‏ای به ماریانه وِدِل در تاریخ 1956)
*
نبوغ نیروی عشق است، و اشتیاق برای سرسپردگی.
(از نابغه جوان، 1950)
*
سعادتِ فداکاری را بچشید، سعادتِ بی‏‌نیازی را، سعادتِ همکاری و آماده خدمت بودن را! هیچ مسیر دیگری شما را چنین سریع به درونی‌‏ترین تمام دانش‏‌ها هدایت نمی‏‌کند: به دانشِ یگانگی و تقدس زندگی. هیچ مسیر دیگری هم شما را چنین مطمئن به مقصدِ تمام هنرهای زندگی، به غلبه‌‏ای شاد بر خودخواهی نمی‏‌رساند _ نه با صرفنظر کردن از شخصیت، بلکه توسط بالاترین تکامل‏‌اش!
(از "درود به جوانان جهان"، 1922)
*
این یکی از حکمت‏‌های شایان توجه اما راز ساده زندگی‏‌ست، که هر فداکاریِ خالی از نفس‌پرستی، هر مشارکت و هر عشق ما را ثروتمندتر می‌‏سازد، در حالی که هر تلاشی به خاطر مال و قدرت نیروهایمان را می‌‏دزدد و ما را فقیرتر می‏‌سازد. این را هندی‏‌ها می‌‏دانستند و تعلیم می‌‏دادند، و سپس خردمندان یونان، و بعد عیسی مسیح ... از آن پس نیز هزاران تن از خردمندان و شاعران دیگر که آثارشان با گذشت زمان از بین نمی‌‏رود، در حالی که ثروتمندان و پادشاهان معاصر آنان گم و فراموش گشته‌‏اند. شما ممکن است این را به عیسی مسیح یا به پلاتو، به شیلر یا به اسپینوزا ربط دهید، در همه جا آخرین حکمت این است که نه قدرت نه ثروت و نه دانش، بلکه تنها عشق است که خجسته می‌‏سازد. به نظر می‏‌رسد هر ازخودگذشتگی، هر چشم‌‏پوشی با عشق، هر همدردی فعالانه، هر از خود بیگانگیْ یک عطا کردن و یک خود-ربودن است و با این حال یک ثروتمندتر و بزرگ‌‏تر شدن و تنها راهی‌‏ست که به جلو و به بالا هدایت می‌‏کند.
(از "کریسمس"، 1907)
*
وقتی تو عشق‌‏ات را به یک انسان نشان می‌‏دهی، او نیز برای این کار با تشکر و عشق خود به تو پرداخت می‏‌کند؛ اما وقتی تو یک سوسک، ماهی یا پرنده یا یک گیاه یا بوته را در امان می‏‌داری، تو این کار را برای خدا می‏‌کنی.
(از "مرگ برادر آنتونیو"، 1904)
ــ ناتمام ــ

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر