شاید دوباره ما همدیگر را ملاقات کنیم،
اما در محلی که تو ترکم کردی
مرا هرگز نخواهی یافت.
***
درختِ میوهای که بار نمیدهد
به نازا بودن متهم و سرزنش میگردد.
چه کسی زمین را معاینه میکند؟
***
نقلقول.
کین Kin شاعر گفت:
چگونه میتوانم اثری جاودانه بنویسم، وقتی که من معروف
نیستم؟
چگونه باید جواب بدهم، وقتی که مورد سؤال کسی قرار نمیگیرم؟
برای چه باید به خاطر اشعار وقت از دست بدهم، وقتی که
زمان آنها را گم میکند؟
من پیشنهادهایم را با زبانی بادوام مینویسم
زیرا که میترسم، خیلی طول بکشد، تا آنها اجرا گردند.
برای اینکه بزرگی به دست آید، احتیاج به تغییرات بزرگیست.
تعییرات کوچک دشمنان تغییرات بزرگند.
من دارای دشمنم. بنابراین باید مشهور باشم.
***
در باره صدراعظم پرهیزکار.
من شنیدهام که صدراعظم مشروب نمینوشد
گوشت نمیخورد و سیگار نمیکشد
و در خانه کوچکی زندگی میکند.
اما من همچنین شنیدهام، فقرا
گرسنگی میکشند و در فقر میپوسند.
چقدر آن دولتی بهتر است که در آن معروف باشد:
صدراعظم در جلسه کابینه مست نشسته است
با تعقیب دود پیپهایشان، تغییر
میدهند ناآموختگان قوانین را
فقیر یافت نمیگردد.
ــ ناتمام ــ
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر