خواب‌های طلائی.(2)


سه
دلم می‏‌خواست تعریف کردن مادر تمامی نداشت. دلم می‌‏خواست به جای اینکه به فکر بیدار کردنم باشد بیشتر لحن صدایش را آهسته و آرام‌‏تر می‏‌ساخت تا به لالائی بیشتر شییه می‌‏گشت و من با آن به خواب عمیق‌‏تری فرو می‏‌رفتم. در عین حال این را هم می‌‏دانستم که حق همیشه با مادرم است و حتماً لازم دیده که می‌‏خواهد از خواب بیدارم سازد. اما وقتی پای خستگی در کار باشد از دست کسی کار چندانی برنخواهد آمد. من از فشار خستگی حاضر بودم در خواب بمیرم تا اینکه مجبور به بیدار گشتن شوم. مگر چه امر مهمی می‏‌توانست مادرم را واداشته باشد که به خوابم بیاید و بخواهد مرا با اصرار از خواب بیدار سازد؟ برای اینکه نگرانی‌‏ام را از بین ببرم و با قوت قلب به خوابیدن ادامه دهم به خود می‏‌گویم: هرچه باشد، از مردن که من به آن راضیم مهم‏‌تر نباید باشد و از باز کردن چشم چشم‏پوشی می‏‌کنم. بعد از لحظه‌‏ای باز صدای مادرم انگار که از راهی دور باد با خود به سمت من می‌‏آورد به گوشم می‌‏رسد:
در حال ریختن چای در استکان پدرم بودم که با خنده گفت ناهید خانوم خیلی شبیه تو می‏‌مونه، برای همین هم وزیرش کردم. و بعد از نگاهی به مادرم که مثل من سر و پا گوش شده بود و با خوردن چند جرعه چای ادامه داد:
نمی‏‌دونید خبرنگارا از شنیدن این خبر چه تعجبی کرده بودن، باید اونجا بودین و با چشمای خودتون می‏‌دیدین. مخصوصاً ناهید خانوم و آقا صادق که مثل مجسمه‌‏ها خشک‌‏شون زده بود و فقط چشمای از تعجب گرد و درشت شده‏‌شون حرکت می‏‌کرد که گاهی به من و گاهی به بقیه نگاه می‌‏کردن و نمی‌‏تونستن باور کنن که به وزارت منصوب‏‌شون کردم.
بعد برای اینکه کمی به جلسه رسمیت بیشتری داده باشم مثل رئیس‌جمهوری که از شکم مادرش برای این کاره شدن به دنیا اومده گفتم: وظایف من قانونی ساختن ایده‏‌های من و شماست و وظایف شما اجرای قوانین در حوضه‌‏های مأموریت‏تونه. برنامه‏‌های من، همونطور که مشاهده کردین، درست مثل انتخاب این دو وزیر محترم ضربتی صورت می‏‌گیره. من سعی می‏‌کنم تو جلسه‌‏های بعدی بقیه وزرا رو هم از بین شما خانوما و آقایون عزیز و محترم خبرنگار انتخاب کنم. اولین برنامه من گذروندن قانونی از مجلسه که کشتن و ذبح حیوونا در معابر عمومی رو ممنوع می‏‌کنه. از کارهای بعدیم کمک به قدرت مالی و مدیریتی سازمانای حمایت از حقوق حیووناست. و وزارت بهداشت هم با کمک سایر وزارتخونه‏‌ها، مخصوصاً وزارت آموزش و پرورش سعی خواهد کرد با آگاهی دادن به مردم، اشتهاشون به گوشت‏خواری رو به سمت گیاه‏خواری تفییر بده. برنامه نهائی من و وزرای من در این مورد اینه که خوردن گوشتو از ضمیر آگاه و ناآگاه و بقیه ضمایر آدم به کل پاک کنیم. البته این کار رو باید خیلی آروم پیش ببریم تا گاودارا از دست‏مون شاکی نشن. باید لایحۀ ممنوعیت خرید و فروش حیوون برای ذبح تو اماکن عمومی رو فوری از مجلس بگذرونیم و قانونیش کنیم. تو جلسه بعد نظر و برنامه‌‏های دیگه رو بعد از انتخاب وزرای اقتصاد و دادگستری به اطلاع‏تون می‏‌رسونم.
ــ ناتمام ــ

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر