آه ای شوق شروع
آه ای شوق شروع! آه ای صبح سحر!
اولین علف، وقتی به نظر میرسد
که فراموش گشته رنگ سبز!
آه ای اولین ورق کتاب منتظران، بسیار غافلگیرساز! بخوان
آهسته، خیلی سریع
بخشِ نخوانده برایت نازک میگردد! و اولین
قطره آب بر چهرهای عرق کرده! پیراهن
تازه و سرد! آه ای شروع عاشقی! نگاهی سرگردان!
آه ای شروع کار! در ماشین سرد
بنزین زدن! اولین کار و اولین مبلغ
برای روشن شدن موتور! و اولین پک به سیگار،
که ریه را پُر میسازد! و تو
ای افکار جدید!
در باره سعادت
آنکه بخواهد جان به در برد، محتاج سعادت است.
بیسعادت
هیچکس خود را از چنگ سرما و گرسنگی
یا حتی از انسانها نجات نمیدهد.
سعادت کمک است.
من خیلی سعادت داشتم. به این خاطر
هنوز زندهام.
اما با نگاهی به آینده، با وحشت متوجه میگردم
چه زیاد هنوز من به سعادت محتاجم.
سعادت کمک است.
آنکه سعادت با اوست، قوی میباشد.
یک مبارزِ خوب و یک معلمِ دانا
کسیست که سعادت دارد.
سعادت کمک است.
نوشته سنگ قبر از جنگ هیتلر
پدر، تو گذاشتی به سربازی بروم
مادر، تو مرا مخفی نکردی
برادر، تو مرا به اشتباه انداختی
خواهر، تو مرا بیدار نساختی!
ــ پایان ــ
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر