سعادت.(2)


شادی‌‏های کوچک (2)
در میان این شادی‏‌ها آنهائی بالاتر از بقیه قرار دارند که تماس روزانه با طبیعت را برایمان ممکن می‏‌سازند. بالاتر از همه چشمان ما می‌‏باشند، همان چشمان انسان‏‌های مدرنی که زیاد مورد سوءاستفاده قرار گرفته و تقلای زیاد نموده‌‏اند، که از یک ظرفیت پایان‌ناپذیر برای لذت بردن برخوردارند، البته اگر آدم فقط آن را بخواهد. وقتی من صبح‏‌ها به سر کارم می‌‏روم، همراه و از روبروی من هر روز کارگران متعدد دیگری که همین حالا از خواب و تختخواب بیرون خزیده‌‏اند، لرزان و با عجله در گذرند. بیشتر آنها به سرعت می‏‌روند و چشم‌‏های خود را به مسیر می‏‌دوزند یا حداکثر به لباس‌‏ها و چهره‌‏های عابرین میزان می‌‏کنند. شجاع باشید، دوستان عزیز! یک بار امتحان کنید _ یک درخت یا حداقل یک قطعۀ خوب از آسمان همه جا دیده می‌‏شود. حتماً نباید آسمان آبی‌‏رنگ باشد، نور خورشید همیشه به نحوی اجازه حس کردن خود را می‌‏دهد. خود را عادت دهید که هر روز صبح دمی به آسمان نگاه کنید، و ناگهان هوای اطراف خود را و تنفس تازگی صبح را که میان خواب و کار به شما ارزانی گشته است احساس خواهید نمود. شما درخواهید یافت که هر روز و هر شیروانیِ پشت‌بام ظاهر و نور ویژۀ خویش را داراست. کمی به این موضوع توجه کنید، و شما برای تمام مدت روز باقیمانده‏‌ای از لذت و قطعۀ کوچکی از زندگی همراه با طبیعت خواهید داشت. چشم به تدریج خود را بدون زحمت به میانجی بسیاری از هیجان‏‌های کوچک آموزش می‌‏دهد، به تماشگر طبیعت و خیابان‏‌ها بودن، به درک طنز پایان‌ناپذیرِ زندگیِ کوتاه. از آن به بعد تا دارای نگاه هنری تربیت گشته شدن نیمه کوچک‏‌تر راه است، مطلب عمده شروع کار است، چشم‏‌ها را باز کردن.
یک قطعه آسمان، دیوار یک باغ با شاخه‏‌هائی سبز آویزان گشته بر آن، یک اسب باهوش، یک سگ زیبا، دست‌ه‏ای کودک، سر زیبای یک زن _ تمام این‌ها را نمی‏‌خواهیم اجازه بدهیم از ما بربایند. آنکه کار را شروع کرده است، می‏‌تواند در محدوده درازای یک خیابان بدون تلف کردن یک دقیقه از وقتْ چیزهائی نفیس و مطبوع ببیند. با این همه این مشاهده به هیچوجه باعث خستگی نمی‌‏گردد، بلکه قوی و تازه می‌‏سازد، و نه تنها چشم را. تمام چیزها یک سمتِ آشکار دارند، حتی چیزهای غیرقابل توجه یا زشت؛ آدم فقط باید مایل به دیدن باشد.
ــ ناتمام ــ

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر