ندائی از ماوراء میثاقها.(4)
با اولین نگاه میشد چنین فرض کرد که این میتواند تقریباً
تمام جوابهای ممکن سؤال مرد جوان باشد. اما به زودی، به محض جستجو کردن جوابهای دیگر
درمیابم که نه تنها چهار یا هشت، بلکه صد و هزار جواب وجود دارند. و اما، میتوان قسم
یاد کرد که برای این نامه و نویسنده آن در حقیقت فقط و فقط یک جواب، فقط و فقط یک در
به سوی آزادی و تنها یک راه برای نجات از جهنمِ نیازش وجود دارد.
برای یافتن این جواب منحصر به فردْ نه سالخوردگی به من کمک
میکند و نه خِرد. سؤال نامه من را به کلی در گوشهای تاریک قرار داده بود، زیرا آن خردهائی
که من در اختیار دارم، و همچنین آن خردهائی که کشیشهای پیرتر و باتجربهتر در اختیار
دارند، برای کتابها و موعظهها، برای سخنرانیها و مقالهها البته بسیار عالی و قابل
استفاده است، اما نه برای این مورد خاص و واقعی، نه برای این ناخوشِ صادقی که در حقیقت
ارزش سالخوردگی و خِرد را خیلی بیش از حد ارج مینهد، و نه برای کسی که این سؤال برایش
کاملاً جدیست و واژههای سادهاش تمام اسلحهها، نیرنگها و فنها را از دستم خارج
ساختهاند:
"من به شما اعتماد دارم."
حالا چگونه باید به چنین سؤال کودکانه و جدی این نامه پاسخ
داده شود؟
ــ ناتمام ــ
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر