یک انسان ابله.(7)


البته، شب‏‌های بدون دعوتی هم وجود داشت، زمان‏‌هائی که او کنار میز هنرمندان در کنار فرورفتگیِ تیز دیوار می‌‏نشست و با همکاران مرد و زن خود گفتگو می‏‌کرد. هنرمندانی از سراسر جهان، زن‌‏های خواننده و چاق، زن‌های شانسون‏‌خوانِ ظریف و کشتی‏‌گیران قوی‏‌ اندام. توطئه‌‏ها، حسادت، روابط خصوصی، اعتماد و شایعات بی‌‏پایه دور میزشان می‏‌چرخید. این مردم به دور دنیا سفر کرده‏ و هفت خط با ریشخندی آهسته، مخفی و نیش‏دار و با چشم حقارت به نوآموزان نگاه می‏‌کردند. نشستن کنار فرورفتگی دیوار کاری ناخوش‏آیند و خصمانه بود، همه چیز اشاره‏‌ای به گذشته مصیبت‏‌بار داشت.
هویگِل آدم خوش‏بینی نبود. در هر موقعیتی با تمسخر می‏‌گفت "هیچ چیز تا ابد نمی‏‌پاید، و هرکس باید حواسش به پتوی خود باشد" و بر طبق آن هم عمل می‏‌کرد.
گاه‏گاهی در ضیافت فان هارزکرکِ میلیونر و رفقایش در اطاق پشتیِ بخار گرفتۀ قمارخانه بهشت شرکت می‏‌کرد و اجازه می‏‌داد که سطل سطل آبِ سرد روی سرش خالی کنند، با استادی یک مستِ کامل بازی می‏‌کرد، بدون آنکه چهره‌‏اش تغییری کند شامپاین نمک زده می‏‌نوشید، بسیاری از کارها را برای بالا بردن لذت تحمل می‌‏کرد، شکمش را برای مشت زدن عرضه می‏‌کرد و سرانجام ناشیانه و مانند یک خواجۀ زنگی می‌‏رقصید، طوری‏ که همه حاضرین از خنده روی زمین می‏‌غلتیدند.
ــ ناتمام ــ

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر