در پختگی انسان جوانتر می شود.(61)


در باره سالخوردگی.(1)
خلاصه کنم: برای این‏ که فرد سالخورده بتواند مفهوم حضور خویش را برآورده سازد و وظیفه خود را منصفانه انجام دهد، باید با پیری و هرآنچه که پیری با خود به همراه دارد موافق گردد، باید آن را تأیید کند. بدون این پذیرفتن، بدون این صمیمیت به آنچه طبیعت از ما می‏‌طلبد ارزش و مفهوم روزهای ما _ بی‏‌تفاوت از این‏ که پیر یا جوان می‏‌باشیم _ گم می‏‌شوند، و ما زندگی را می‏‌فریبیم.
همه می‏‌دانند که دوران سالخوردگی مشقت‏‌ها به همراه دارد و این که در آخر آن مرگ ایستاده است. آدم باید سال به سال بیشتر قربانی و چشم‏‌پوشی کند. آدم باید بدگمانی به نیروها و حس‏‌های خود را بیاموزد. مسیری که تا همین چند وقت پیش یک پیاده‌‏روی کوچک بود، دراز و خسته‏ کننده می‏‌گردد، و روزی فرا می‏‌رسد که ما نمی‏‌توانیم دیگر این راه را برویم. باید از غذاهائی که در طول عمر خود با میل خورده‌‏ایم چشم‌‏پوشی کنیم. خوشی‏‌ها و لذات جسمانی کمتر می‌‏گردند و باید هربار برایشان بهای گزافی پرداخت. و بعد تمام نقص‏‌ها و بیماری‏‌ها، ضعیف گشتن حس‏‌ها، خسته و شل شدن اعضای بدن، دردهای فراوان، به ویژه در شب‌هائی که درازند و وحشتناک _ تمام این‏ها حقیقت تلخی‏‌ست که نمی‏‌توان انکارشان کرد.
ــ ناتمام ــ

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر