در پختگی انسان جوانتر می شود.(56)


آخرین سفر از این‏ نوع.(۲)
به این ترتیب علاوه بر میلان، فلورانس و ونیز با تعداد زیادی از شهرهای ایتالیا آشنا شد و بعضی از آنها بقدری به‏ نظرش جالب و زیبا آمدند که او بارها دوباره به آنجاها مسافرت‏ کرد. اما شهرهای دیگر را که به اندازه کافی اغوا کننده و نویدبخش بودند بازدید نکرد، نه به این خاطر که این شهرها پرت‏ افتاده بوده باشند و رفتن به آنجاها زحمت داشت، بلکه برعکس شهرهائی بودند که در مسیرهای اصلی راه‌‏آهن قرار داشتند و این مرد ایستگاه‏‌های راه‌‏آهن را اغلب دیده بود و می‏‌شناخت، هر بار با این فکر از این شهرها عبور می‏‌کرد که یک بار هم اینجا پیاده خواهد شد و دانسته‏‌های کتابی‏‌اش در باره آنجا را به عکس‏‌هائی زنده تبدیل خواهد نمود، و البته هربار هم با این فکر که برای این‏ کار هنوز وقت دارد و احتیاج به عجله کردن نیست.
آخرین سفر از این دست که او را به دریاچه گاردا و سبینو و به شهر بِرِشا کشاند، سفری بود با یک رانندگی طولانی و بی‌نهایت زیبا از آرونا تا انتهای شمالی دریا، همراه با هوائی مانند شیشه شفاف و بادی گرم و هیجان‏‌انگیز که در دریاچه لاگو ماجوره به پایان رسید، و او در آن زمان، آن‏ طور که بعدها به‏ نظرش آمد، سخت‏‌تر از همیشه از ایتالیا خداحافظی کرد.
ــ ناتمام ــ

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر