آخرین سفر از این نوع.(۲)
به این ترتیب علاوه بر میلان، فلورانس و ونیز با تعداد زیادی از شهرهای ایتالیا آشنا شد و بعضی از آنها بقدری به نظرش
جالب و زیبا آمدند که او بارها دوباره به آنجاها مسافرت کرد. اما شهرهای دیگر را که
به اندازه کافی اغوا کننده و نویدبخش بودند بازدید نکرد، نه به این خاطر که این شهرها
پرت افتاده بوده باشند و رفتن به آنجاها زحمت داشت، بلکه برعکس شهرهائی بودند که در
مسیرهای اصلی راهآهن قرار داشتند و این مرد ایستگاههای راهآهن را اغلب دیده بود
و میشناخت، هر بار با این فکر از این شهرها عبور میکرد که یک بار هم اینجا پیاده خواهد
شد و دانستههای کتابیاش در باره آنجا را به عکسهائی زنده تبدیل خواهد نمود، و البته
هربار هم با این فکر که برای این کار هنوز وقت دارد و احتیاج به عجله کردن نیست.
آخرین سفر از این دست که او را به دریاچه گاردا و سبینو و به شهر بِرِشا کشاند، سفری بود با یک رانندگی طولانی و بینهایت زیبا از آرونا تا انتهای شمالی دریا، همراه با هوائی مانند شیشه شفاف و بادی گرم و هیجانانگیز
که در دریاچه لاگو ماجوره به پایان رسید، و او در آن زمان، آن طور که بعدها به نظرش آمد، سختتر از همیشه
از ایتالیا خداحافظی کرد.
ــ ناتمام ــ
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر