آخرین سفر از این نوع.(۴)
در سال گذشته چندین ضرر و ضربه به او اصابت کرد، و در
حین تحمل این رنجها حس میکرد که آنها تا ریشه نیروی حیاتش او را زخمی ساختهاند.
اما از پی این سالِ نامرغوب و زشت سال دوستانه و خوبی میآید، نشانههایی از عشق و وفاداریِ دوستان قدیم به او میرسند، و کم کم دوباره اعتماد به دست آورده و عادت میکند که بدون
مقاومت یا طعنه سالروز جشن تولد شصت سالگی خود را که در پیش بود تحمل کند، آری به
این خاطر در سکوت خوشحال گردد. او همچنین در این حالت ملایم و شادابِ روانی شروع به
بازی و کرشمه با این فکر میکند که شاید بد نباشد یک بار دیگر به ایتالیا سفر کند، شاید
بد نباشد که یک بار دیگر پس از بیست سال هیجان و ماجراهای کوچک زندگی در سفر را با مسافرتی
به سمت توسکانا یا اومبریا، با پیادهروی
در میان شهرهای زیبا و ناآشنا و مناظر طبیعی دوباره امتحان کند. اگرچه سالیانی میگذشت
که او از مسافرت، و مطلقاً از سفر فقط به خاطر تفریح کردن دست شسته بود و اغلب به اندازه
کافی نارضایتی خود را با اینگونه از سفرها که در این بین مُد شدهاند ابراز میکرد،
سفرهائی که انسانها از آن در حقیقت کمتر از قدیم لذت نمیبرند، اما در چشم او آنها
انسانهائی متفاوت و ناشایست به نظر میآمدند.
ــ ناتمام ــ
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر