جادوی رنگ‌ها.(6)


خوشی صورتگر
کشتزارها دانه حمل می‌کنند و مزۀ پول می‌دهند
دشت‌ها در محاصره سیم‏‌خاردارند،
احتیاج و حرص برپا کرده‌‏‏اند،
به نظر می‌‏آید‏ همه چیز فاسد گشته و از نفس افتاده.
اما اینجا در چشمان من
خیالات نظم دیگری دارند،
بنفش جاری‌ست و رنگ ارغوانی، که من
شعر پاکی‏‏‌اش را آواز می‏‌خوانم تاج بر سر می‌‏‏‏نهد.
زرد به زرد، و زرد به سرخ تنظیم گشته،
رنگِ آبی‏ ملایمی در اوج سرخ‌‏فامِ در پرواز است!
نور و رنگ می‏‌جهند از جهانی به جهانی دیگر،
عشق طاق می‌‏بندد و طنین می‌‏اندازد‏‏‏‏ در امواج.
حکم‏ می‌‏راند معنویت، شفای همۀ دردها،
رنگِ سبز از چشمۀ تازه متولد گشته مشغول طنین‌اندازی‌ست،
تازه و پُرمغزِ جهان تقسیم می‌‏گردد
و دل‌ها شاد و روشن خواهند گشت.
ــ ناتمام ــ

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر