
در باره روح (1)
ابتدا پس از به دست آوردن این کیفیت، میخواهد برای یک دقیقه، یک ساعت یا یک روز
(نگاه داشتن همیشگی این حالت سعادت کامل خواهد بود)، انسانها متفاوتتر از معمول دیده
خواهند گشت. آنها دیگر آینه یا تصویر فکاهی خواستههای ما نیستند، آنها دوباره طبیعت
شدهاند. دیگر زیبا و زشت، پیر و جوان، مهربان یا خشن، رک یا کمحرف و سخت یا نرم در
تضاد با هم نیستند و با هم مقایسه نمیگردند. همه زیبا هستند، همه عجیب هستند، دیگر
نمیتواند کسی تحقیر گردد، مورد تنفر و سوءتفاهم واقع شود.
چون نقطه نظرِ مشاهدۀ آرام میگوید، تمام طبیعت چیزی نیست بجز فرمهای متغیرِ پیدایش زندگیای جاودان و تا ابد زاینده، بنابراین نقش و تکلیف انسانها بخصوص این
است که روح را وصف کنند. جدال کردن به این خاطر که آیا «روح» چیزیست بشری، که آیا روح
در حیوان و گیاه موجود استْ بیفایده است! البته که روح همه جا میباشد، در همه جا ممکن
است و در همه جا آماده است، همه جا حس و خواسته میشود. اما همانطور که ما حیوان را
به عنوان حامل و نماد حرکت درک میکنیم و نه سنگ را (با وجود اینکه سنگ هم دارای حرکت،
زندگی، ساخت و ساز، فروپاشی و ارتعاش است)، بنابراین روح را قبل از هر چیز در نزد انسانها
جستجو میکنیم. ما روح را آنجائی جستجو میکنیم که بطور خیلی آشکاری پیداست، رنج میبرد،
داد و ستد میکند. و انسان به عنوان زاویه جهان، به عنوان ایالتی خاص وظیفه فعلیاش آن
است که روح را تکامل دهد _ همانطور که روزی وظیفهاش این بود که بر روی دو پا راه برود،
پوست حیوان را از تن خود بکند، ابزار کار اختراع و آتش کشف کند.
از این رو تمام جهان بشر برایمان نمایشی از روح میگردد. همانطور که من در کوه
و صخره نیروهای اولیه جاذبۀ زمین و در حیوان تحرک و تقلا برای آزادی را میبینم و
دوست دارم، به همین نحو نیز در انسانها (آن انسانی که همه چیز را به نمایش میگذارد)
بیش از هر چیز آن فُرم و امکانات بیان زندگیای که ما «روح» مینامیم را دوست دارم،
و برای ما انسانها نه فقط یک تابش اختیاری در میان هزاران تابش دیگر زندگی به نظر
میآید، بلکه هدفیست مخصوص، منتخب گشته، بسیار پیشرفته و نهائی. زیرا بیتفاوت است
که ما مادی یا ایدهآلیستی یا نوعی دیگر فکر کنیم، که ما «روح» را چیزی الهی یا به عنوان
ماده در حال سوخت تصور کنیم _ ما همگی آن را اما میشناسیم و ارزشمند میدانیم؛ برای
هر یک از ما نگاه جاندار انسان است، هنر است. طراحی روح از بالاترین، جوانترین و
با ارزشترین مرحله و موج زندگی تمام جانداران است.
ــ ناتمام ــ
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر