۱۳_ پادشاه
به مسیح ایمان میآورد
هنگامیکه پادشاه به خود میآید و
متوجه دگرگونگی خوب و مثبتی که توسط دعاهای ماتای مقدس نصیب او شده بود میشود، به
پای او افتاده و خواهش میکند: "ای خادم منتخب خدای بزرگ، ما را به خاطر آنچه
انجام دادیم ببخش، و ما را از راههای خطائی که در آنیم رهائی ده". پس از
آنکه ماتای آمادگی دلهای آنها را میبیند پیشنهاد میدهد که خود را غسل تعمید دهند.
و آنها به نام پدر، پسر و روحالقدس خود را غسل تعمید میدهند. در آن روز مردم
بسیاری خود را غسل تعمید دادند. بسیاری به وسیله دعاهای ماتای مقدس شفا یافتند. این
روز، روزی شاد و فرخنده برای پادشاه و ملازمینش بود. پادشاه پس از به عمل آوردن
تجلیل از ماتای به او میگوید: "آنچه میخواهی درخواست کن و من آن را به تو
خواهم داد، اگر هم که نیمی از قلمرو پادشاهیم را بخواهی من آن را از تو مضایقه
نخواهم کرد". ماتای مقدس به پادشاه جواب میدهد: "قلمرو پادشاهیت پایدار
و شرافتات افزون باد. من یک خواهش از تو دارم که انجام آن پادشاه را در این جهان
به شهرت و حیثیت رسانده و پاداش آن در جهان دیگر زندگی جاودان خواهد بود".
پادشاه میگوید: "من قبلاً به تو گفتم، آنچه تقاضا کنی تحقق خواهد یافت".
ماتای مقدس به او میگوید: "برای ما یک نمازخانه در محل زندگیمان بساز. خدا در
آنجا راهبان بیشماری را دور هم خواهد آورد، زیرا که آن خانه برای آنها میعادگاه
گردهمآئی آنها خواهد بود. در آن خانه دعا، نماز و مراسم مذهبی اجرا خواهد
گشت". پادشاه از گفتههای ماتای مقدس بسیار خوشحال میشود. با خشنودی دستور
میدهد آنچه که برای ساخت نمازخانه ضروریست آماده گردانند. به معماران هشدار میدهد:
"به شما دستور میدهیم که یک نمازخانه بزرگ و مجلل آنجا بنا سازید، در
آنجائیکه پدر روحانی و رهبر روحی ما به شما نشان خواهد داد". معماران و صنعتگران
جواب میدهند: "آنچه شاهنشاه دستور دهند انجام خواهد پذیرفت". پادشاه به
خزانهدار خود دستور میدهد تا پولهای ضروری را آماده سازد. ماتای مقدس برای پادشاه
و شهبانو و سرزمینشان دعای خیر کرده و آنها را به خدای بزرگ میسپارد.
ــ ناتمام ــ
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر