روشنگری چیست؟(3)


اما او را بعنوان دانشمند نمیتوان انصافاً منع کرد که در باره عیبهای خدمت در سربازی و جنگ اعتراض نکند و آن را برای داوری به مردم ارائه ندهد. شهروند نمیتواند از پرداخت مالیات تحمیل شده بر خود سرپیچی کند؛ حتی یک انتقاد ساده از چنین مالیاتهائی از جانب او بعنوان یک رسوائی (به این دلیل که کار او میتوانست باعث مقاومت همگانی گردد) مجازات میگردد. اما همان شخص اگر بعنوان یک دانشمند افکار خود در باره نادرستی یا همینطور بی عدالتی چنین مالیاتی را علناً بیان کند بر خلاف وظیفه شهروندی خود عمل نکرده است. به همین نحو نیز یک روحانی موظف است برای دانشآموزان مذهبی و مخاطبین خود طبق سمبلهای کلیسائی که در آن خدمت میکند سخنرانیاش را انجام دهد، زیرا که او با این شرط در آنجا پذیرفته شده است. اما او بعنوان یک دانشمند آزادی کامل دارد، بله حتی وظیفه دارد تمام افکار با دقت بررسی شده و خیرخواهانه خویش از آن سمبلها و پیشنهاداتش برای تنظیم بهتر مسائل مذهب و کلیسا را با مخاطبان خود در میان بگذارد. در این کار ابداً چیزی که بتواند وجدان را به زحمت اندازد وجود ندارد. زیرا آنچه که او بعنوان نماینده کلیسا میآموزاند مانند چیزی در نظر میگیرد که آموزش نظریات خود در آن ممنوع است، زیرا در آن جائی که او استخدام گشته باید طبق مقررات و به نام کسی دیگر سخنرانی کند. او خواهد گفت: کلیسای ما این یا آن را آموزش میدهد؛ اینها استدلالهائیاند که آنها از آن استفاده میکنند. او آنگاه از تمام استفادههای عملی از اساسنامههائی که خود او اعتقاد چندانی بدانها ندارد برای مخاطبین خویش سود میبرد، معذالک او میتواند خود را متعهد به سخنرانی در باره آنها کند، زیرا این کاملاً غیر ممکن نمیباشد که در آن اساسنامهها حقیقت نهفته نباشد، در هر صورت اما حداقل چیزی که بتواند درون مذهب را نقض کند در آن یافت نگردد. چون او فکر میکند که حقیقت را در آن پیدا خواهد کرد، و اگر نتواند شغل و وجدانش را مدیریت کند بنابراین مجبور به استعفا است. به این ترتیب استفادهای که یک معلم استخدام گشته از عقل خویش در برابر مخاطبین خود میکند صرفاً یک استفاده خصوصیست، زیرا آنجا همیشه محلی خانگیست، گرچه اجتماعات بزرگی هم در آنجا تشکیل میگردد؛ و او بعنوان کشیش آزاد نیست و اجازه هم نباید داشته باشد که آزاد باشد، زیرا او کس دیگری را نمایندگی میکند. درست برعکس زمانی که او بعنوان دانشمندی که از طریق نوشتههایش با مخاطب واقعی خود، یعنی جهان صحبت میکند. بنابراین فرد روحانی در راه استفاده علنی از عقل خود از آزادی نامحدودی برخوردار است، او میتواند عقل خود را مورد استفاده قرار داده و به نام خود صحبت کند. اینکه گفته میشود متولیان مردم (در امور معنوی) خودشان باید نابالغ باشند، حرف بی معنائی است که به جاودانی ساختن بیهودگیها منتهی میگردد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر