Hermann Hesse
یک سرزمین بزرگِ زیبا اما فقیری وجود داشت که در آن مردمی
لایق، قانع و قوی زندگی میکردند، مردمی که از سرنوشت خود راضی بودند. ثروت، زندگی
خوب و شکوه و جلال زیادی در آنجا وجود نداشت و کشورهای همسایه ثروتمندتر گاهی به مردم
قانع این سرزمین بزرگ با تمسخر یا ترحمی همراه با تمسخر نگاه میکردند.
اما بعضی از چیزهائی را که نمیشود با پول خرید و با این
وجود مورد احترام انسانهاست در میان این مردم بیشهرت خوب رشد میکرد. آن چیزها چنان
خوب رشد میکردند که با گذشت زمان این سرزمین فقیر با وجود قدرت اندکش معروف و محترم
گشت. در آن سرزمین چیزهائی از قبیل موزیک، شعر و افکار خردمندانه رشد میکرد، و همانطور که کسی از یک خردمند بزرگ، یک واعظ و یا شاعر توقع ثروتمند بودن، خوشپوشی و فردی
بسیار اجتماعی بودن ندارد و او را در نوع خود محترم میشمارد، به همین نحو نیز ملتهای
مقتدرتر برای این خلق فقیر و عجیب احترام قائل بودند. آنها به خاطر فقر و تا اندازهای
هم به خاطر کندی و ناشی بودن ذاتی این خلق شانه بالا میانداختند، اما از متفکران، شاعران
و موسیقیدانانش با کمال میل و بدون حسادت صحبت میکردند.
و به تدریج چنین اتفاق میافتد که این سرزمین اندیشه در
واقع فقیر میماند و اغلب توسط همسایگانش تحت ستم قرار میگیرد، اما در همسایگی خویش
و در کل جهان جریانی آهسته، مقاوم و باردار از گرما و عقلانیت جاری میسازد.
اما یک چیزی آنجا بود، یک وضعیت خیلی قدیمی و چشمگیر که
به خاطرش خلق این کشور نه تنها از طرف غریبهها مورد تمسخر واقع میگشتند، بلکه خود
نیز به خاطر آن چیزها احساس رنج و عذاب میکردند _: قبایل فراوان این سرزمین زیبا از
زمانهای قدیم به سختی میتوانستند دیگری را تحمل کنند. مدام نزاع و حسادت در بینشان
وجود داشت. و گرچه همیشه فکری سر بلند میکرد و توسط بهترین مردان این سرزمین اظهار
میگردید که باید متفق گشت و در کاری مشترک و دوستانه متحد گردید، اما افکاری هم وجود
داشتند که با آن مخالفت میکردند و معتقد بودند که یک قوم یا شاهزاده آن باید بر علیه
دیگر اقوام قیام کند و رهبری را در دست گیرد و به این ترتیب هرگز به اتحاد نمیرسیدند.
چنین به نظر میآمد که پیروزی بر یک شاهزاده غریبه و کشورگشائی
که مملکت را به سختی مورد ظلم قرار داده بوده است میتواند عاقبت این اتحاد را به وجود
آورد. اما خیلی سریع دوباره نزاع آغاز میگشت؛ تعداد زیادی از شاهزادگان کوچک از خود
مقاومت به خرج میدادند و رعایای این شاهزادهها از لطف اربابانشان در شکل مناصب، القاب
و نوارهای کوچک رنگی برخوردار بودند و در مجموع مردم راضی به نظر میآمدند و برای نوآوری
رغبتی از خود نشان نمیدادند.
ــ ناتمام ــ
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر