داستان‏‌های عشقی.(86)


عروس.(4)
در این اثنا افراد درگیر در این ماجرا می‌‏توانستند بدون هیچ دقت خاصی متوجه گردند که چقدر زیاد مارگریتا به مادرش رفته است. پس از نوشیدن مایع پاک کننده و خداحافظی در گِنووا دیگر بیماری جدی‏‌ای باعث لاغریش نشد، او شکوفا گشته بود و مرتب وزن اضافه می‌‏کرد و چون دیگر نه کدری روح و نه فعالیت جسمی _ همچنین مدت‏‌ها از دست کشیدن بازی تنیس می‏‌گذشت _ مزاحم تکامل او بود بنابراین نه تنها آثار سودازدگی یا شیفتگی از چهره زیبا و کمرنگش محو گردید، بلکه اندام باریک او نیز بیشتر و بیشتر چاق گشت، طوری که هیچکس انتظار آن را از او نداشت. هنوز اما آنچه که در نزد مادر مضحک و بی‌‏تناسب دیده می‏‌شد در پیش دختر تازه و ملیح به چشم می‌‏آمد، اما جای هیچ تردیدی نبود که او در سراشیبی چاق گشتن افتاده و در حال تبدیل شدن به یک بانوی عظیم‌‏الجثه می‌‏باشد.
سه سال گذشته بود که داماد ناامیدانه می‏‌نویسد امسال امکان مرخصی گرفتن برایش ممکن نیست، در عوض اما حقوقش افزایش یافته و از نامزد زیبایش تقاضا می‌‏کند که اگر سال بعد هم مسافرت به اروپا برایش مقدور نگشت او به هندوستان سفر کند و به عنوان خانم خانه در خانه ییلاقی‏ زیبائی که او در حال ساختن آن است سکنی گزیند.
مادر بر دلسردی خود غلبه کرده و به تقاضای داماد جواب مثبت می‌‏دهد. خانم ریچیوتی نمی‌‏توانست از خود پنهان سازد که جذابیت دخترش تا اندازه‌‏ای از بین رفته است و مخالفت کردن او بی‌معنی خواهد بود و آینده دخترش را به خطر خواهد انداخت.
تا اینجای داستان را برایم دیرتر تعریف کردند؛ بقیه داستان را بر حسب تصادف خودم شاهد بودم.
یک روز در گنووا سوار کشتی شرکت کشیرانی لوید شدم که به سمت آسیای شرقی می‌‏راند. در میان مسافران اندک قسمت درجه یک کشتی زنی ایتالیائی که در گنووا با من سوار شده بود و به عنوان عروس به سمت کولومبو می‌‏رفت و می‌‏توانست کمی انگلیسی صحبت کند جلب توجه می‏‌کرد. از آنجائی که عروس‌‏های دیگری هم در کشتی بودند و قصد سفر به پن‏انگ، به شانگ‏های و مانیل را داشتند، بنابراین این دخترهای جوان و جسور یک گروه دلپذیر و محبوب تشکیل دادند که در آن هر کس لذت بی‌‏ضرر خود را داشت. ما جوان‏‌ها هم قبل از عبور از کانال سوئز با آنها دوست شده بودیم و اغلب سعی می‏‌کردیم زبان ایتالیائی خود را با صحبت کردن با دختر چاق از پادووا که برایش نام غول را انتخاب کرده بودیم امتحان کنیم.
ــ ناتمام ــ

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر