دعوت.


Oriah Mountain Dreamer
برایم بی‌تفاوت است به چه وسیله مخارج زندگیت را تأمین می‌سازی.
من مایلم بدانم به چه خاطر تو در باطن فریاد می‌کشی و اینکه آیا تو جسارت دیدن رویای روبرو شدن با اشتیاق قلبت را داری.
برایم بی‌تفاوت است چند سال عمر کرده‌ای.
من می‌خواهم بدانم آیا تو خود را به اراده عشق و رویاهایت و حادثه‌جوئیِ جاندار بودن به خطر خواهی انداخت تا که مانند دلقکی دیده شوی.
برایم بی‌تفاوت است که کدامین سیاره کنار ماهِ تولدت ایستاده.
من می‌خواهم بدانم که آیا عمیق‌ترین نقطه رنج خود را لمس کرده‌ای یا نه، که آیا تو از این همه خیانت‌ها هشیار گشته‌ای یا اینکه به دور خود پیله‌ای پیچیده و از ترسِ ادامۀ رنج ساکت گشته‌ای.
برایم بی‌تفاوت است که داستان‌هایت حقیقت دارند یا نه.
من می‌خواهم بدانم که آیا می‌توانی بخاطر وفادار ماندن به خویش کسی را مأیوس سازی. که آیا می‌توانی ملامتِ خیانت را تحمل کنی و روح خود را لو ندهی.
من می‌خواهم بدانم می‌توانی آیا فردی مطمئن باشی و از این رو قابل اطمینان.
من می‌خواهم بدانم که آیا می‌توانی تو با درد _ درد من یا درد تو _ آنجا بنشینی، بدون سعی در مخفی ساختنش یا بدون کاستنش و یا از بین بردن آن.
من می‌خواهم بدانم که آیا می‌توانی تو با خشنودی _ خشنودی من یا خشنودی تو _ آنجا بنشینی، که آیا می‌توانی وحشیانه برقصی و بگذاری تا وجد تو را از انگشتان دست تا انگشتان پا از خود پُر سازد، بدون هشدار دادن‌مان به عاقل بودن یا اندیشه کردن به مرزهای انسانیت. من می‌خواهم بدانم که آیا تو توانا به دیدن زیبائی هستی، حتی اگر هم هر روز زیبا نباشد، و اینکه آیا می‌توانی زندگیت را از حضور خدا سرشار سازی.
من می‌خواهم بدانم می‌توانی تو با شکست خوردن _ شکست خوردن من یا شکست خوردن تو _ کنار آئی و با این همه لب دریا بایستی و به سمت نقره‌ایِ ماه شب چهارده فریاد بکشی: "آری!"
برایم بیتفاوت است تو کجا زندگی می‌کنی و چه مقدار پول داری. من می‌خواهم بدانم آیا می‌توانی تو بعد از شبی سوگوار و یأس‌آلود باز برخیزی، خسته و تا استخوان ویران گشته، و آن کنی که برای کودکان باید انجام گیرد.
برایم بی‌تفاوت است تو که می‌باشی و چگونه به این جهان آمده‌ای. من می‌خواهم بدانم که آیا تو با من در میان آتش خواهی ایستاد و شعله آتش ترا مرعوب نخواهد ساخت.
برایم بی‌تفاوت است کجا یا چه و یا از که تو آموخته‌ای. من می‌خواهم بدانم که چه چیز تو را از درون نگهمیدارد، وقتی همه چیز زیر و زبر می‌گردد. من می‌خواهم بدانم آیا می‌توانی تنها بمانی و آیا در لحظه‌های خالی حقیقتاً از روی رضا با خود هستی.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر