مفهوم و ماهیت جائی در پشت چیزها
ندارند، بلکه جایشان در درون چیزهاست، در درون همه چیز.
***
این جادوگریست: درون و بیرون را
با هم عوض کردن، نه از روی اجبار، نه با رنج، بلکه آزادانه، مشتاقانه. گذشته را
صدا بزن، آینده را احضار کن: هر دو در درون تو میباشند! تو تا امروز بَردۀ درون خود
بودهای. بیاموز بر آن سروری کنی. این جادوگریست.
***
کودکان دل پهناوری دارند و قادرند
بوسیله جادوی فانتزی چیزهائی در روحشان کنار هم جا بدهند که ناسازگاریشان در سرهای
بزرگترها باعث جنگ سخت و خشنی میگردد.
***
همواره، در لحظاتی که لخت در
برابر حقیقت ایستادهایم کمبود اطمینان از داشتن وجدانی خوب و لذت ایمانی بیچون و
چرا را در خود احساس میکنیم. در لحظههای هشیاری این امکان وجود دارد که انسان خود
را بکشد اما هرگز دیگری را نمیکشد. در لحظه هشیاری انسان همواره در خطر است، زیرا
که او حالا کاملاً بیپرده و باز آنجا ایستاده و باید حقیقت را در خود پذیرا گردد،
و بیاموزد حقیقت را دوست بدارد و آنرا بعنوان اصل اساسی زندگی درک کند، این کار
آسانی نیست، زیرا انسان مخلوقیست که حقیقت را مطلقاً دشمنی در برابر خود میبیند. و
براستی که حقیقت هیچگاه آنطوری نیست که آدم آرزو و انتخاب میکند، اما حقیقت همیشه
تسلیم ناپذیر است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر