زمانیکه او شروع به عرق کردن
میکند، گوشهایش قرمز میشوند، نفس را در سینه حبس میکند و در جیب به دنبال آبنباتِ ضد سرفه میگردد، وقتی رایحه نافذ اوکالیپتوس در فضا میپیچد، بعد من میدانم که
موزیک وعده نواخته شدن ویولون یا پیانو را میدهد و در واقع درست زمانی که آرشه
ویولونیست هنوز ویولون را لمس نکرده یا به نظر میآید که پیانیست هنوز در حالِ جادوی پیانوی خود میباشد. و هنگامیکه طبق یک عادتِ آلمانی سکوت بطور ملموسی خود را
در سالن گسترانده استْ برترام با لپهائی باد کرده و با چشمانی عمیقاً مالیخولیائی
ناگهان منفجر میگردد.
از آنجائیکه در شهر ما فقط آدمهای با ادب به کنسرت میروند، طبیعیست که کسی سرش را برنمیگرداند، هیچکس هم فورمولهای آموزشی را برای خود زیر لب زمزمه نمیکند، اما مشخص است که چگونه تمام حاضرین وقتی که دیگر هیچ چیز نمیتواند مانع سرفه کردن برترام شود با زحمت خشم خود را فرو میخورند و به تشنج میافتند. سرفههای بیوقفهای که با پایان یافتنِ قسمتِ آرام موزیک آهستهتر میگردند. بعد او سعی میکند سیلی که اوکالیپتوس در دهانش به راه انداخته و در حال خفه کردن اوست را با زحمت قورت دهد و برآمدگی حلقش مانند آسانسوری چابک بالا و پائین میرود.
از آنجائیکه در شهر ما فقط آدمهای با ادب به کنسرت میروند، طبیعیست که کسی سرش را برنمیگرداند، هیچکس هم فورمولهای آموزشی را برای خود زیر لب زمزمه نمیکند، اما مشخص است که چگونه تمام حاضرین وقتی که دیگر هیچ چیز نمیتواند مانع سرفه کردن برترام شود با زحمت خشم خود را فرو میخورند و به تشنج میافتند. سرفههای بیوقفهای که با پایان یافتنِ قسمتِ آرام موزیک آهستهتر میگردند. بعد او سعی میکند سیلی که اوکالیپتوس در دهانش به راه انداخته و در حال خفه کردن اوست را با زحمت قورت دهد و برآمدگی حلقش مانند آسانسوری چابک بالا و پائین میرود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر