رد پای خیال.(21)

جای پای رویا.(5)
برای جستجوی خاطرات خود مانند کسی بود که خاطرات کاملاً در نزدیکیاش قرار دارند و چون او می‏پندارد که آنها در فاصله‏ای دور قرار گرفتهاند قادر به شناختنشان نمیشود و در نتیجه تمام تصاویر را اشتباه تفسیر می‏کند. اما درست در همان لحظهای که او دست از تلاش کشید و آماده گشت تا این تجربه کردن با چشم کمی باز را به پایان رسانده و فراموش کندْ وضع عوض میگردد و کفش کودکانه خود را از سمت راست به او نزدیک میسازد. مرد با کشیدن آهی عمیق ناگهان حس میکند که کفش کودکانه در سالنِ مملو از تصویر درونش در قسمت تحتانی قرار نگرفته و متعلق به داشتههای قدیمی نیست، بلکه کاملاً تازه و نوست. او فکرش تا همین چند لحظه پیش به این کودک مشغول بود و چنین به نظر میآمد که این کفش را در حال گریز دیده است.
و حالا به طور ناگهانی آن را یافته بود. آه بله، آن تصویر آنجا بود، کودکی که کفش به او تعلق داشت آنجا ایستاده بود، و یک قطعه از رویائی بود که نویسنده در شب گذشته در خواب دیده بود. خدای من، فراموش کردن آن چطور ممکن بود؟ در نیمه شب از خواب بیدار شده و خوشحال و منقلب از قدرت مرموز خوابی که دیده بود احساس میکرد که یک حادثه مهم و شگفتانگیز را تجربه کرده است _ و پس از لحظه کوتاهی دوباره به خواب رفته بود. و یک ساعت خواب صبح کافیست تا تمام تجربه شگفتانگیز را دوباره پاک سازد، طوریکه که او ابتدا حالا در این ثانیه دوباره توسط دیدن زودگذر پای کودکانه بیدار گشته و به فکر آن افتاده است. عمیقترین و خارق‏العادهترین تجربههای روحمان اینچنین زودگذر، اینچنین گذرا و کاملاً واگذاشته به دست تقدیر بودند! و همچنین حالا هم مؤفق نمیشود تمام خواب شب قبل را در پیش چشمانش مرور کند. فقط تصاویری پراکنده و اغلب بی‌ارتباط قابل یافتن بودند، بعضی از آنها تازه و پر زرق و برق و بقیه خاکستری و خاک گرفته که قصد محو شدن داشتند. و این رویا چه عمیق، چه زیبا و الهام بخش بود! چه شدید قلبش بعد از آن بیدار گشتنِ بار اول به طپش افتاده بود، خوشحال و نگران مانند روزهای جشن و سرور ایام کودکی! دیدن این خواب و تجربه کردن چیزی اصیل، چیزی مهم و گم نشدنی احساس زندهای در او به جریان انداخته بود! و حالا این قطعه از خواب بعد از چند ساعت هنوز آنجا بود، این چند عکس کوچکِ پراکنده و این طنین ضعیف در قلب _ بقیه چیزها گم شده بودند، به گذشته تعلق داشتند و دیگر زنده نبودند!
ــ ناتمام ــ

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر