داستان‏‌های عشقی.(26)


دگرگونیهای پیکتور.(4)
درخت آهسته تا ریشه خود شروع به لرزیدن کرده و با آرزوی ملتهبی برای یکی شدن و به پیشواز دختر شتافتن با شدت تمام نیروی زندگی را در خود جمع می‌‏کند. افسوس که به دام فریب مار افتاده و برای همیشه بیحرکت و تنها در یک درخت جادو شده بود! آه که او چه کور و چه ابله بوده است! آیا او اصلاً چیزی نمی‌‏دانست، آیا با اسرار زندگی اینچنین بیگانه بوده است؟ نه، او حتماً در آن زمان احساس تاریکی از آن داشته است _ افسوس، و حالا او با ماتم و درکی عمیق به آن درختی که از زن و مرد تشکیل شده بود فکر می‌‏کرد!
یک پرنده پرواز کنان میآمد، یک پرنده سرخ و سبز، یک پرنده زیبا و جسور که مانند تیری از کمان رها شده باشد پرواز کنان می‏آمد. دختر او را در حال پرواز می‌‏بیند، و می‏بیند از منقارش چیزی سرخ‏رنگ که مانند خون و آتش می‏درخشید به پائین و در میان علف‏های سبز می‏افتد و در آنجا شروع به درخشیدن می‏کند و روشنائی سرخرنگش چنان زیاد بود که دختر خم شده و آن را برمی‏دارد. آن یک کریستال بود، یک یاقوت سرخ آتشی رنگی که هرجا باشد تاریکی را ناپدید می‌‏سازد.
هنوز از نگاه داشتن سنگ جادوئی در دستان سفید دختر لحظه‌‏ای بیشتر نگذشته بود که ناگهان آرزوی قلبی‏‌اش به حقیقت می‌‏پیوندد. دختر زیبا محو می‏‌گردد، به درون درخت فرو رفته و با درخت یکی می‏‌شود و در ساقه درخت به شاخه‏ جوان و قوی‌‏ای‏ مبدل می‏‌گردد که به سرعت به طرف بالا رشد می‏‌کرد.
حالا همه چیز خوب بود، حالا جهان نظمی داشت، تازه حالا بهشت پیدا شده بود. پیکتور دیگر آن درخت پیر و آزرده ‏و دلتنگ نبود، حالا او بلند آواز می‌‏خواند: پیکتوریا، ویکتوریا.
او دگرگون شده بود. و چون او این بار به یک دگرگونی صحیح و جاودانه دست یافته بود، و چون او حالا دیگر از یک <نیمه> به یک <کامل> تبدیل شده بود، بنابراین می‌‏توانست از آن لحظه به بعد هر اندازه که مایل باشد خود را دوباره دگرگون سازد. حالا دیگر جریان جادوئی دگرگون گشتن دائماً در خونش جاری بود و او مدام در پدید گشتن لحظه به لحظۀ آفرینش شرکت می‌‏کرد.
او آهو گشت، او ماهی شد، او انسان شد و مار، ابر و پرنده. اما او در هر کالبدی کامل بود، یک زوج بود، ماه و خورشید و زن و مرد را در خود داشت، و مانند رودخانه‌‏ای دوقلو در میان خشکی‏ها جاری بود، و مانند دو ستارۀ نزدیک به هم در آسمان جای داشت.
(1922)
ــ ناتمام ــ

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر