قرائت در چند دقیقه.(32)

من نه تنها کمونیسم را مشروع بلکه آن را کاملاً بدیهی میدانم ــ کمونیسم خواهد آمد و پیروز خواهد گشت، حتی اگر هم همه ما مخالف آن باشیم. آن کسی به آینده بلی میگوید که امروز در سمت کمونیسم ایستاده است. اما حالا احتمالاً شما خواهید پرسید: اگر که من به صحت کمونیسم باور دارم و واقعاً خواهان تغییر وضع ستمدیگان میباشم، پس چرا همراه با آنها به مبارزه نمیپردازم و قلم خود را در خدمت حزب آنها قرار نمیدهم. جواب به این سؤال برایم سختتر است، زیرا به چیزهائی مربوط میشود که برایم مقدس و اجرایشان لازم است، چیزهائی که برای آنها اصلاً وجود عینی ندارند. من پیوستن به حزب یا قرار دادن کار نویسندگیام در خدمت آن را کاملاً و قطعاً رد میکنم، با وجود آنکه امید به برادران و رفقا داشتن و در اجتماعی از همفکران بودن میتواند به اندازه کافی وسوسهانگیز باشد.
***
وقتی یک شاعر عضو حزب باشد، اگر هم فقط به اندازه یک شاگرد مدرسه بداند، باز هم به شدت برایش تبلیغ میکنند. اما اگر همان شاعر عضو حزب نباشد، بنابراین دیگر وجود خارجی ندارد و کلاً با قضاوتهای منفی فقط از او نام برده میشود.
***
سوسیالیسم آینده با بودن نویسندگانی که آمادهاند تا پس از اولین پیروزی انقلابِ در پیش با عجله در حزب ثبت نام کنند دارای بهترین پیشگامان خود نمیباشد.
***
یک شاعر باید بخاطر وطنش نه خبرنگار و نه عضو حزبی گردد، و نه با پیمانکاران جنگ رفت و آمد کند، هر چقدر هم که از نظر شغلی بخواهد وسوسه انگیز باشد. او به خود و به مردمش مدیون نیست کارهائی که هیچ چیز او را به انجامشان وادار نساخته است انجام دهد.
ــ ناتمام ــ

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر