کسب مقام در کهولت.
میان سالخوردگان و سالخوردگانِ پیرتر رابطهای
خاص بر قرار است. حداقل برای من چنین است: وقتی یک دوست جوان یا یک همکار با شصت
یا هفتاد ساله شدن ناگهانیاش مرا غافلگیر میسازد، یا از ناراحتی قلب شکایت دارد و
سیگار کشیدن را باید ترک کند، یا دکترای افتخاری، ریاست افتخاری و شهروند افتخاری
یا به وسیله برخی دیگر از نشانههای پیری مورد هجوم قرار میگیرد، بعد من از مشاهده
اینکه آنجا فردی که ما حماقتهای دوران جوانیاش را تا همین چند وقتِ پیش با ملایمتی
دوستانه تحمل میکردیم، حالا ناگهان جایش را در میان بزرگسالان و شایستگان مطالبه
میکند و با موی خاکستری یا سفید، مزین به عناوین افتخاری و نشانهای افتخار به حلقه
سالخوردگان داخل میشود کمی گرفتار شوک میشوم. با لجاجت دورانِ سالخوردگی در ضمیر
ناخودآگاهم توقع داشتم، آری، مطمئن بودم که جوانترها مدام جوان میمانند و من خود
را برای همیشه در ارتباط با جوانان نگاه خواهم داشت.
ــ ناتمام ــ
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر