در پختگی انسان جوانتر می شود.(30)


به این نحو محیطِ زیست و حقیقتی که روزگاری ما را احاطه کرده بود حالا خیلی زیاد از واقعیت، آری حتی از احتمالاتِ خود را از دست می‌دهد و دیگر بدیهی و معتبر نیست، ما می‌توانیم حقیقت را راحت تائید و راحت هم تکذیب کنیم، ما سالخوردگان تا اندازه‌ای بر حقیقت تسلط داریم. در این میان زندگی روزانه نوعی از سوررئالیستی بازیگوشانه به دست می‌آورد که دیگر چندان به درد سیستم‌های محکم و قدیمی نمی‌خورد، دیدگاه‌ها و لحن‌ها خود را جا به جا می‌کنند، گذشته ارزشش از اکنون بالاتر رفته و آینده تمام جذابیتش را از دست می‌دهد. از این جهت کردارِ هر روزه ما اگر که از نگاه شعور و قواعد کهنه مشاهده و دقت گردد، اندکی بی‌مسئولیتی، سبک‌سری و بازیگوشی به خود می‌گیرد، این همان رفتاری‌ست که در زبان عامیانه به آن "بچه شدن" می‌گویند و این حرف به حقیقت خیلی نزدیک است، و شک ندارم که من بی‌خبر و اجباراً مقدار زیادی از واکنش‌های بچه‌گانه در برابر محیط زیست به نمایش می‌گذارم. اما آنها آنطور که مشاهده و مراقبه به من آموزانده به هیچ وجه همیشه بدون اطلاع و بدون کنترل کردن رخ نمی‌دهند. همچنین کارهای کودکانه، نامناسب، بی‌ثمر و بازیگوشانه می‌توانند با آگاهی کامل (یا نیمه کامل؟) و با شیوه‌ای شبیه به لذت بردن از بازی به وسیله سالخوردگان انجام گیرد، همانطور که کودک آنرا درک می‌کند، وقتیکه او با عروسک صحبت یا فقط به وسیله شوق وحال و اعتقاد باغ مخصوص سبزیکاری مادرش را به یک جنگلِ بکر پُر از ببرها، مارها و قبیله سرخپوستان جادو می‌کند.
ــ ناتمام ــ

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر