ما مشغول
صحبت کردن از سبزیجات میشویم، از پیازهای تازه کاشته شده میگوئیم، من همه چیز را
ستایش میکردم و موضوع صحبت را به سمت آنچه در نظر داشتم میکشاندم. این حصارِ نگهداری کودِ گیاهی دیگر نمیتواند مدت درازی استقامت کند، من پیشنهاد میدهم که آن را
تعمیر کنیم، البته نه هم اکنون که کارهای زیادی برای انجام دادن وجود دارند، شاید
در حوالی پائیز یا زمستان؟ او موافق بود، و ما قرار گذاشتیم هنگامیکه او مشغول به این
کار میشود بهتر است که نه تنها حصار را با شاخههای سبزِ شاهبلوط، بلکه همچنین
نردههای چوبی آن را هم مرمت کند. البته این حصار و نردههای چوبی نگاهدارنده آن در
حقیقت یک سالی مقاومت خواهند کرد، اما بهتر است که ... بله، من گفتم، حالا که ما از
حصارِ نگهداریِ کود صحبت میکنیم، بهتر است که او در پائیز دوباره تمام خاکهای خوب را
برای باغچههای قسمت بالائی مصرف نکند، بلکه برای من هم مقداری برای گلهای روی
تراسها کنار بگذارد، حداقل به اندازه چند گاریدستی پُر. بسیار خوب، و بعد نمیبایستی فراموش کنیم که امسال توتفرنگیها را تکثیر و توتفرنگیهای باغچۀ قسمتِ پائین را که چند سالی از در کنارِ حصار قرار گرفتن آنها میگذرد برچینیم. گاهی این
چیز به یاد من و گاهی آن چیز و چیزهای دیگرِ خوب و سودمند برای تابستان، برای
سپتامبر و برای پائیز به یاد او میافتاد. و بعد از صحبت کردن در باره همه چیز، من به قدم زدن ادامه داده و لورنسو دوباره مشغول کار میشود، و ما هر دو از
نتیجه مذاکره خود راضی بودیم.
ــ ناتمام ــ
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر