عدهای دیوانه پس از فرار از تیمارستان، سال 1389 را گروگان
گرفته و با فرستادن نامه به مطبوعات درخواست آزادی و تحویل سال 1390 را کرده بودند.
در آخر نامه آمده بود: "اگر یک مو از سر سال 1390 کم بشه، سال 1389 را قطعه قطعه
شده تحولیتون میدیم!"
یکی دیگر از تقاضاهای گروگانگیرها یک هواپیما برای فرار بود.
وزیر پلیس به وزیر کشور میگوید: "قربان این عده گروهی
خل و چل هستند، اگه سال 1300 را بهشون تحویل بدیم اصلاً مشکوک نمیشند!"
وزیر کشور بعد از کمی فکر کردن میگوید: "نه، نود سال
اختلافِ کمی نیست! حتماً میفهمند و از عصبانیت سال بیچاره را تکه تکه میکنند! چطوره
سال 1330 رو بدیم؟"
سال 1390 که از تصور تحویل داده شدن به دست این دیوانهها
مانند بید به خود میلرزید منتظر نتیجه معامله آقایان با گروگانگیرها بود.
بعد از بزک و جوانتر ساختن سال 1330 و قرار دادن یک هواپیما
با باک خالی در کنار مخفیگاه ربایندگان مؤفق میشوند سال 1389 را که از ترس دیگر رمقی
برایش باقی نمانده بود آزاد سازند و کماندوها هم بعد از یک ساعت توانستند تک تک
365 گروگانگیر را در حالی که در هواپیما روی صندلیهای خود با کمربندهای بسته شده ایمنی
نشسته و متعجب بودند که چرا هواپیما از جایش حرکت نمیکند دستگیر کنند و به دیوانه
خانه بازگردانند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر