باز هم جنگ.

گزارش نشستِ جامعۀ ملل در ژنو در نوامبر سال 1920. کمیسیونِ خلع سلاح در سالن غذاخوریِ قبلیِ هتل ناسیونال که دارای چشماندازِ معروف رو به دریا و کوهها است تشکیل جلسه می‌دهد. اما این چشمانداز در این روز چیز خاصی نبود، دریا در مه قرار داشتْ و از کوههای برفیِ راه دور هیچ چیز دیده نمیگشت.
نمایندۀ هائیتی سخنران بود، یک آقای کوتاه اندامِ قهوهای رنگ، کمی عصبی، با یک ریش کوتاه.
نمایندۀ هائیتی میگفت: "من درخواست میکنم که درس تاریخ در تمام کشورهای عضوِ جامعۀ مللْ طبق اهداف صلحآمیز ما تغییر کند. باید به جوانان گفته شود که فاتح یک جنایتکار است، که تمام پیروزیها، تمام استانهای تسخیر گشته و بنیانگذاری تمام امپراتوریهاْ سیر قهقرائی در فکر بشر معنا شدهاند. همانطور که حالا کشورها دعوت به جنایت را جرم میدانندْ باید هر گونه تجلیلِ از جنگْ چه به صورت نظم و چه به شکل نثر نیز جرم شناخته شود. اگر ما موفق نشویم جنگ را مانند بردهداری به چیزی سزاوار سرزنش مبدل سازیمْ بنابراین این جامعۀ ملل بیهوده است، و در نتیجه باز هم جنگ وجود خواهد داشت."
سخنرانیِ نمایندۀ هائیتی فقط تأثیر اندکی میگذارد؛ سخنرانیْ همانطور که در گزارشهای پارلمانی آمده استْ با سکوتی یخزده ثبت میشود. آقای کوتاه اندامِ قهوهای با ریش کوتاهش اما خندهدار بود؛ وانگهی او زبان فرانسوی را بسیار ناقص صحبت میکرد.
من در طول سخنرانیْ اطرافم را زیر نظر داشتم. اکثر نمایندگان ملالآور به جلو خیره شده بودند یا از میان پنجرههای بلند به دریا که میتواند بسیار آبی رنگ باشد و امروز اما بطرز بسیار ناامید کننده‌ای خاکستری آنجا قرار داشتْ نگاه میکردند. مِستر بالفور کاریکاتور میکشید؛ آقای ویویانی اصلاً به سخنرانی گوش نمیدادْ بلکه با همسایهاش معقولانه صحبت میکرد. لُرد رابرت سَسیل اما خود را بر روی میز به جلو خم ساخته بود و سخنران را با مخلوطی از رؤیا و تمسخری که خاصِ فرزند واقعگرایِ بزرگْ سالزبری استْ نگاه می‌کرد.
لُردِ شریف احتمالاً در این لحظه فکر میکرد: هائیتی خیالش راحت است. هائیتی نه کرامْوِل دارد، نه ناپلئون و نه هیچ فریدریکِ بزرگی.
درخواست هائیتی بیشتر مورد بحث واقع نگشت، بلکه کمیسیون آن را به یکی از سه کمیته‌ای که روز قبل برای خلع‌سلاح تشکیل داده بود میسپرد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر