رازهای نویسنده.

یک مرد فرهیختۀ ایتالیائی موفق گشته ثابت کند که دانته یک پسرِ نامشروع داشته است. این پسرِ نامشروع جووانی نامیده میگشت، اما کسی نه چیز بیشتری از او میداند و نه اینکه مادر او چه کسی بوده است.
مرد فرهیختۀ ایتالیائی پس از این کشفْ فوقالعاده شاد و سعادتمند میگردد. دانته خودش در لحظهای که متوجه میشود یک پسر نامشروع دارد، نمیتوانسته چنین شاد و سعادتمند بوده باشد که فرد فرهیختۀ ایتالیائی هنگام کشفِ خود گشت.
زیرا دانستن اینکه دانته یک پسر نامشروع داشته از بزرگترین اهمیت برخوردار است. گردنههای تاریکروشنِ کمدی الهی، معماها و زیبائیهای تلخ آن ابتدا زمانی قابل درک میگردند که ما بدانیم دانته یک پسر نامشروع داشته و بنابراین نمیتوانسته به همسرش جنا و به معشوقه‌اش بئاتریس وفادار بوده باشد. همه چیز در یک نورِ جدید ظاهر میشود. در نور گزارشِ روزنامههای محلی.
همچنین چند سال قبل مورخانِ ادبی فرانسه پس از پژوهش در بارۀ ماجرایِ عشقی ویکتور هوگوْ با خوشحالی کشف کردند که به این نویسنده توسط همسرش خیانت شده است. و آنها بعد از کشف این رازْ در هفتهنامههای خود فریادِ شادِ وحشیانهای کشیدند و در مورد آن کتابها نوشتند.
از این کشفْ بخصوص آقای لوئی بارتوْ که ما او را می‌شناسیمْ سهمی به خود اختصاص داد. آقای بارتو نه تنها یک سیاستمدار معروف فرانسویْ بلکه همچنین یک مورخ ادبی با طبعی لطیف می‌باشند.
بسیار خوب. اما حالا جواب این پرسش چیست: آیا هومر بیماریِ آمیزشی داشته است؟ تحقیق در این مورد اندکی سخت است، اما درود بر آن زبانشناسِ کلاسیکی که موفق شود برای این پرسشْ توضیحات آگاهانه و اکتشافاتی را که ما مایل به شنیدن‎شان هستیم تحویل دهد.
تمام اینها اینطور قابل توضیحاند: بسیاری برای تحصیلِ هنرِ نویسندگی هجوم میآورند تا با آن فقط یک مقام بورژوائی به دست آورند یا مقام بورژوائی خود را حفظ کنند. این افراد برای ایده و طنینِ خوشِ اثر ادبی کوچکترین احساسی ندارند؛ ایده و طنینِ خوش اگر برایشان نفرتانگیز نباشد اما کاملاً بیتفاوت است. و از آنجا که آنها باید کاری انجام دهندْ بنابراین شاشدانِ نویسندگان را که از نظر ذهنی به آنها نزدیکتر است میکاوند.

برخی از پرورش دهندگانِ گل رز خود را با شتهها بیشتر از گلهای رز مشغول میسازند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر