عصرانه.(5)


عصر مرا آرام‏ساز توئی.
می‏‌بینی، من هم به یادت هستم، و چشمِ دلم به دیدارت در آن سر جهان هم که باشی عادت دارد. دست‌‏ات را دراز کنی، گرمایش را بالای سرم احساس خواهم کرد.
ــ ناتمام ــ

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر