صبحانه.(12)


ساعت پنج و پنج دقیقه صبح و هوا هنوز تاریک است. در حال نوشیدن چای سحری بودم که پیامک‏اش از راه رسید:
صبح که از خواب برخیزم شاعری خوش‌حساب خواهم گشت، و به تعداد ستاره‏های شب قبل به توان صد شروع به دوست داشتن‏ات خواهم کرد.
ــ ناتمام ــ

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر