قصّه و شعر
قصّه و شعر گاهی شوخیست، گاهی هم بافندهای بازیگوش در خیالم که راست و دروغ را به هم میبافد
صبحانه.(21)
این اس ام اس خیلی سریع به دلم نشست:
خواستم از تو بگویم، عشق واژه شد
زایش به جایش نشست
و بهشت پدیدار گشت
نه در زیر پاهایت
بلکه در کنار لبانت
درون چشمهایت.
ــ ناتمام ــ
http://www.youtube.com/watch_popup?v=ur8ftRFb2Ac&feature
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر