
در باره سفر کردن.(2)
کسی که نیت خوبی برای سفر کردن داشته باشد، به تنهائی به راز سادۀ هنر سفر
کردن پی میبرد. او در سیراکوز آبجوی مونیخی نخواهد نوشید و اگر آن را در آنجا به دست بیاورد، برایش کهنه و گرانقیمت
خواهد بود. او به کشورهای بیگانه بدون آنکه زبانشان را تا اندازهای بفهمد سفر نخواهد
کرد. او منظره، انسانها، آداب، نوع غذا و شراب بیگانه را با مقیاس کشور خود اندازه
نمیگیرد و ونیزیها را جسورتر، مردم ناپل را آرامتر، مردم بِرن را مؤدبتر، شراب سرخ چیانتی را شیرینتر، ریویرا را خنکتر، سواحل لاگونه را شیبدارتر آرزو نمیکند. او سعی خواهد کرد، روش زندگیاش را با رسم و ویژگی
محل منطبق سازد، او در گریندلوالد صبح زود و در رُم دیر از خواب بیدار خواهد گشت و غیره. و او بخصوص همه جا سعی خواهد کرد خود را
به مردم نزدیک ساخته و آنها را درک کند. بنابراین او با تورهای بینالمللی مسافرت نخواهد
کرد و در هتلهای بینالملی اقامت نخواهد گزید، بلکه در مسافرخانههائی که صاحبان و
کارمندانش از افراد محلیاند خواهند ماند، یا بهتر آن است که در خانه افراد محلی بماند
و بتواند با دیدن طرز زندگی آنها تصویری از زندگی مردم آن کشور به دست آورد.
اگر مسافری در آفریقا با کت فراک بر تن و کلاه سیلندر بر سر قصد شترسواری کند،
مردم این کار او را به طور غیرقابل توصیفی خندهدار خواهند یافت. اما مردم این را
کاملاً طبیعی میدانند که در زرمات یا ونگن لباسهای پاریسی بر تن و در شهرهای پاریس به زبان آلمانی صحبت کنند، در گوشنن شراب محصول راین بنوشند و در ارویهتو همان غذائی را بخورند که در لایپزیگ میخورند. وقتی تو از چنین مسافرینی از اوبرلند میپرسی، با عصبانیت از قیمتهای گران بلیط قطارهای الکتریکی یونگفرابان میگویند، و وقتی از آنها در باره سیسیل سؤال میکنی، میشنوی که در آنجا اتاقهای گرم وجود ندارند، و اینکه اما در
تائورمینا میشود غذای بسیار عالی
فرانسوی به دست آورد. و وقتی از زندگی و مردم آنجا جویا میشوی، به این ترتیب آنها به
تو جواب میدهند که مردم هنوز همان لباسهای بینهایت خندهدار را میپوشند و با لهجهای
کاملاً ناخوانا حرف میزنند.
حالا اما دیگر کافیست. من میخواستم از زیبائی سفر کردن صحبت کنم و نه از نابخردی
اکثر مسافرین.
شاعرانه بودن سفر نه در استراحت از یکنواختی روزانه و از کار و خشم قرار دارد،
نه در بودن اتفاقی با دیگر انسانها و تماشای عکسهائی دیگر، و نه در ارضاء یک حس کنجکاوی.
شاعرانه بودن سفر در تجربه کردن قرار دارد، یعنی در ثروتمند شدن، در یکی شدن با آنچه
تازه به دست آمده است، در افزایش درک ما برای وحدت در کثرت، برای بافت بزرگ جهان و
بشریت، در پیدا کردن دوباره قوانین و حقایق قدیمی تحت شرایطی کاملاً تازه.
ــ ناتمام ــ
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر