سعادت.(21)


در باره سفر کردن.(1)
تمام این دلایل انگیزه‏‌هائی محترم و قابل فهم برای سفر کردن به شمار می‌‏آیند. اما چرا آقای کراکاوئر به برشتِس‏گادن سفر می‏‌کند، آقای مولر به گراوبوندن و خانم شیلینگ به زانکت بلازین؟ آقای کراوکاوئر این کار را می‌‏کند، زیرا او آشنایان زیادی دارد که آنها هم همیشه به برشتِس‏گادن سفر می‌‏کنند، آقای مولر می‏‌داند که گراوبوندن فاصله‌‏اش از برلین بسیار طولانی‌‏ست و رفتن به آنجا مد شده است، و خانم شیلینگ شنیده است که زانکت بلازین آب و هوای بسیار عالی‌‏ای دارد. هر سه نفر می‏‌توانستند مسیرها و برنامه‌‏های سفری خود را با هم مبادله کنند، و سفر کردن‌شان می‌‏توانست مشابه هم گردد. آدم می‌‏تواند همه جا آشنا داشته باشد، آدم می‏‌تواند پولش را همه جا خرج کند، و اروپا در داشتن مکان‏‌هائی با هوائی خوب بی‌‏اندازه ثروتمند است. پس چرا تصادفاً برشتِس‏گادن؟ یا زانکت بلازین؟ اشتباه در این نکته نهفته است. سفر کردن باید همیشه تجربه کردن معنا بدهد، و تجربه کردن چیزی ارزنده فقط می‏‌تواند در محیطی که آدم با آن ارتباط روحی دارد انجام گیرد. در حقیقت یک سفرِ کوتاهِ اتفاقی، نوشیدن آبجو در شبی شاد در باغِ یک مهمان‏خانه و یا سفر با کشتی بر روی آب یکی از دریاهای دل‏خواه تجربه نمی‏‌باشند، ثروتمندساز زندگی و نیروئی دائمی و مهیج نیستند. این سفرها می‏‌توانند این تأثیرات را هم داشته باشند، اما نه برای آقایان کراکاوئر و مولر.
شاید برای این افراد اصلاً محلی که آنها رابطه عمیق‌‏تری با آن داشته باشند بر روی زمین وجود نداشته باشد. برای آن‏ها هیچ سرزمینی، هیچ کویر یا جزیره‌‏ای، هیچ کوه، هیچ شهر قدیمی‌‏ای که توسط نیروی حس و خیال به سمت‌شان کشیده شوند، و دیدن آن‏ها رویاهای مورد علاقه‏‌شان را برآورده سازد و آشنا گشتن با آن‏ها برایشان یک گردآوری ثروت معنا دهد وجود ندارد. با این وجود این افراد می‏‌توانستند شادتر و زیباتر مسافرت کنند. آنها می‌‏بایست قبل از سفر کردن، حتی اگر هم که شده از روی نقشه حداقل زودگذر در باره چیزهای عمده کشور و محلی که به آنجا می‌‏رانند و در مورد موقعیت جغرافیائی و بزرگی‏‏‌اش، آب و هوا و مردمش اطلاع کسب کنند. و باید در حین اقامت در محل بیگانه سعی به خرج دهند و بتوانند با ویژگی‏‌های منطقه همآهنگی احساس کنند. آنها می‌‏بایست دیدن کوه‌‏ها، آبشارها و شهرها را نه تنها در هنگام عبور به عنوان قطعه‏‌ای از یک اثر تحسین کنند، بلکه هر کدام از آنها را به عنوان چیزی لازم و رشد کرده در محل خویش و به عنوان چیزی زیبا به رسمیت بشناسند.
ــ ناتمام ــ

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر