
در باره سفر کردن.(5)
سوسیسفروشِ ثروتمندی که بخاطر تظاهر و بد فهمی از آموزش به سمت پاریس و رُم میراند
چیزی از این سفر نصیبش نمیگردد. اما کسی که در تمام دوران داغ و طولانی جوانی اشتیاق
رفتن به رشته کوههای آلپ یا دریاها و یا شهرهای قدیمی ایتالیا را در خود حمل و عاقبت
زمان و پول اندکی برای سفر پسانداز کرده است، چنین فردی هر سنگ کیلومترشمار و هر
دیوار صومعه پوشیده شده از گلهای سرخ بالارونده و هر قلۀ پوشیده از برف و هر موج
دریای بیگانه را با شور و شوق از آن خود میسازد و آنها را تا قبل از درک زبانشان
و تا زمانی که مُرده برایش زنده شود و آدم لال به سخن افتد در قلبش حفظ میکند. او
در طول یک روز بینهایت بیشتر از یک سال کسی که بخاطر مد در سفر است تجربه میاندوزد
و لذت میبرد و برای تمام عمر گنجی از خرسندی و درک و اشباعی سعادتمند همراه خود به
خانه میبرد.
کسی که احتیاج به پسانداز کردن پول و وقت ندارد و مایل به سفر کردن است، برای
او این سفر باید یک نیاز برانگیزاننده باشد، در کشورهائی که او برای چشمان و قلبش مطلوب
حدس میزند، باید بخش به بخش آنجا را از آن خود سازد، در فراگیری آهسته و لذتبخشی
یک قطعه از جهان را برای خود فتح کند، در بسیاری از کشورها ریشه بدواند و از شرق و
غرب سنگهائی برای ساختمان زیبای درکی جامع از جهان و زندگی جمعآوری کند.
من اشتباه تخمین نمیزنم، که اکثریت مسافرین-هوسی امروزی از شهرنشینان خستهگشتهای
تشکیل میگردند که هیچ تمایلی بجز آنکه برای مدتی طراوت و آرامبخشی زندگی در طبیعت
را از نزدیک حس کنند ندارند. آنها با کمال میل از «طبیعت» حرف میزنند و عشق مخصوص
نیمه ترسناک و نیمه متکبرانهای به آن دارند. اما آنها آن را در کجا میجویند و چه
تعدادی از آنها آن را مییابند؟
معتقد بودن به اینکه کافیست آدم فقط به مکان زیبائی سفر کند تا در نزدیک «طبیعت»
باشد و نیروها و آرامشهای آنجا را بچشد یک خطای گسترش یافته است. این کاملاً روشن
است که خنکی و پاکی هوای کنار دریا یا کوهستان برای شهرنشینی که از خیابانهای داغ
شهر خود فرار کرده است خوشایند باید باشد. و او به این قانع است. او خود را تازهتر
حس میکند، عمیقتر نفس میکشد، بهتر میخوابد و سپاسگزار و با این خیال که از «طبیعت»
کاملاً لذت برده و آن را در درون خود مکیده است به خانه بازمیگردد. او نمیداند که
فقط چیزی زودگذر و جزئی از طبیعت را ثبت و درک کرده و بهترین را کشف نشده در راه باقی
گذارده است. او دیدن، جستجو و سفر کردن را نمیفهمد.
ــ ناتمام ــ
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر