شبانه.(4)


بعضی از اس ام اس‏‌هایش مرا با خود به اعصار گذشته می‏‌برد:
وقتی صورتِ خونین‏م را در آینه دیدم، دلم شعر زیر را فریاد کشید:
نقش خنده بر لب و
عکسی ز شک در هر نگاه
واژۀ صلح بر زبان و
خشم رسواسازِ پگاه
ناشکیبائی بود دردم ای دریغ
با که گویم درد دارد زخم تیغ 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر