یگانگی در پس تضادها.(4)

آنچه مهم است.
رفتار ما در زندگی بیشتر بستگی به دین‏مان دارد تا افکارمان. من به هیچ دگماتیسم مذهبی‏ای‏ معتقد نیستم، از این جهت به خدائی هم که انسان‏ها را خلق کرده و برایشان این امکان را بوجود آورده تا در کشتن همدیگر بوسیله گلوله‏های سنگ پیشرفت کنند و کشتن با سلاحهای اتمی را بیاموزند و به آن افتخار کنند ایمان ندارم. از این رو معتقد نیستم که این تاریخ خونین جهان معنایش در نقشه خردمندانه یک حکومت الهی نهفته باشد که چیزی ناشناخته اما الهی‏ و شگفت‏‌انگیزی را برای ما طرح‏ریزی کرده است. اما با این حال من هم دارای یک مذهب‏ام، یک دانش که به غریزه مبدل شده است، حسی از مفهوم یک زندگی. من از تاریخ جهان نمی‏توانم چنین استنباط کنم که انسان خوب، نجیب، دوستدار صلح و فداکار می‏باشد، اما به اینکه در میان آن امکاناتی که به او داده شده است امکان نجیب و زیبایِ تلاش برای نیکی، صلح و زیبائی نیز در دسترس‏اش می‏باشد و در شرایط مناسب میتواند به شکوفه بنشیند صد در صد معتقدم و به آن اطمینان دارم، و اگر این ایمان به تأیید نیاز داشته باشد، بنابراین می‏‎‎‎توان آن را در تاریخ جهان در کنار فاتحین، دیکتاتورها، قهرمانان جنگ و تولیدکنندگان بمب و همچنین پدیدهائی مانند بودا، سقراط، مسیح، کتب مقدس هندی‏ها، یهودیان و چینی‏ها و تمام آثار حیرت‏انگیز انسان‏های صلح‌طلب جهان هنر یافت. سر یک پیامبر در میان ازدحام مجسمه‏ها بر سر مدخل یک گنبد، چند ریتم موسیقی از مونته‌وردی، باخ، بتهوون، یک عدد بوم نقاشی از روژیه، از گوآردی یا رنوآر کافی‏اند تا تمام بازی قدرت و جنگ تاریخ بی‏رحم جهان را به مخالفت خوانند و جهانی دیگر، روح‏دار و در مجموع جهانی سعادتمند ترسیم کنند. وانگهی، دوام آثار هنری خیلی مطمئن‏تر و طولانی‏تر از آثار خشونت است و هزاران سال بیشتر زنده می‏مانند.
ــ ناتمام ــ

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر