آنچه مهم است.
رفتار ما در زندگی بیشتر بستگی به دینمان دارد تا افکارمان. من به هیچ دگماتیسم مذهبیای معتقد نیستم، از این جهت به خدائی هم که انسانها را خلق کرده و برایشان این امکان را بوجود آورده تا در کشتن همدیگر
بوسیله گلولههای سنگ پیشرفت کنند و کشتن با سلاحهای اتمی را بیاموزند و به آن افتخار کنند ایمان ندارم. از این رو معتقد نیستم
که این تاریخ خونین جهان معنایش در نقشه خردمندانه یک حکومت الهی نهفته باشد که چیزی
ناشناخته اما الهی و شگفتانگیزی را برای ما طرحریزی کرده است. اما با این حال من هم دارای یک مذهبام، یک دانش که به غریزه مبدل شده
است، حسی از مفهوم یک زندگی. من از تاریخ جهان نمیتوانم چنین استنباط کنم که انسان خوب،
نجیب، دوستدار صلح و فداکار میباشد، اما به اینکه در میان آن امکاناتی
که به او داده شده است امکان نجیب و زیبایِ تلاش برای نیکی، صلح و زیبائی نیز در دسترساش میباشد و در شرایط مناسب میتواند به شکوفه بنشیند صد در صد معتقدم و به آن اطمینان دارم، و اگر این ایمان
به تأیید نیاز داشته باشد، بنابراین میتوان آن را در تاریخ جهان در کنار
فاتحین، دیکتاتورها، قهرمانان جنگ و تولیدکنندگان بمب و همچنین پدیدهائی مانند بودا،
سقراط، مسیح، کتب مقدس هندیها، یهودیان و چینیها و تمام آثار حیرتانگیز انسانهای صلحطلب جهان هنر یافت. سر یک پیامبر در میان ازدحام مجسمهها بر سر مدخل یک گنبد، چند ریتم موسیقی از مونتهوردی، باخ، بتهوون، یک عدد بوم نقاشی از روژیه، از گوآردی یا رنوآر کافیاند تا تمام بازی قدرت و جنگ تاریخ
بیرحم جهان را به مخالفت خوانند و جهانی
دیگر، روحدار و در مجموع جهانی سعادتمند ترسیم کنند. وانگهی، دوام
آثار هنری خیلی مطمئنتر و طولانیتر از آثار خشونت است و هزاران سال بیشتر زنده میمانند.
ــ ناتمام ــ
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر