سعادت.(24)


در باره سفر کردن.(4)
من نمی‏‌توانم شهر کوچک و زیبای سوفیگن را با وجود اقامت کوتاهم در آنجا _ دو ساعت _ به خاطر برنده شدن در یک مسابقه مچ‏‏‌اندازی با نامزد دختر مهمانخانه‏‌دار هرگز فراموش کنم. اگر من روستای جذاب هامراشتاین را روزگاری در شب بعد از یک سرگردانی بد و طولانی در جنگل به طور غیرمنتظره پیدا نمی‏‌کردم، حالا آن روستا نمی‌‏توانست با تمام پشت‌‏بام‏‌ها و کوچه‌‏هایش چنان زیبا و شفاف جلوی خاطراتم بایستد. من این روستا را که با ارتفاع زیادی در زیر پاهایم قرار داشت وقتی از دماغه کوه پیچیدم کاملاً ناگهانی و غیر منتظره دیدم. روستا آرام و خواب‏‌آلود بود و خانه‌‏ها در آغوش هم فرو رفته بودند، و در پشت آنها ماه ایستاده بود. اگر من از جاده اصلی راحت به آنجا رسیده بودم و به پیاده‏‌روی خود ادامه می‏‌دادم، هرگز نمی‌‏توانستم از این شهر چیزی بدانم. روستا آرام و خواب‌‏آلود بود و خانه‏‌ها در آغوش هم فرو رفته بودند، و در پشت آنها ماه ایستاده بود. اگر من از جاده اصلی راحت به آنجا رسیده بودم و به پیاده‌‏روی خود ادامه می‌‏دادم هرگز نمی‏‌توانستم از این روستا چیزی بدانم. اما حالا فقط با دو ساعت اقامت در آنجا برای تمام عمرم صاحب تصویری زیبا و شیرین و نمایشی زنده از چشم‌‏اندازی کامل و ویژه هستم.
این تأثیر را کسی که در دوران جوانی بدون چمدان و با پول کمی مسافت طولانی‌‏ای را سفر کرده باشد خیلی خوب می‌‏شناسد. یک شب را در کله‏فلد یا در میان کاه تازه گذراندن، یک قطعه نان و پنیر در مسیر زنهویته تکدی کردن و ورود پیش‌‏بینی نشده به مراسم یک عروسی روستائی در مهمان‏خانه و دعوت شدن از طرف آنها به شرکت در جشن برای همیشه محکم در ذهن باقی می‌‏ماند. اما فقط نباید ملزومات به خاطر جریانات اتفاقی و شعر به خاطر رمانتیک فراموش گردند. در مسیر سفر خود را رها کردن و به رخ دادن اتفاقات خوب اعتماد داشتن مطمئناً تمرین و تجربه خوبی‏‌ست، اما هنگامی یک سفر لذت‏بخش و به معنای واقعی به یک تجربه تبدیل می‏‌گردد که محتوائی محکم و خاص داشته باشد. پرسه‌زدن برای کسی که به خاطر کسالت و از سر کنجکاوی‏ای بی‏‌روح در کشورهای دیگری که ماهیت‏‌شان برای او بی‌‏تفاوت و غریب است و چنین نیز می‌ماند مسخره و گناهکارانه می‏‌باشد. همانطور که باید از دوستی و یا عشق مراقبت و برایشان زحمت کشیده شود، و همانطور که کتابی با تأمل انتخاب، خریداری و خوانده می‏‌گردد، به همان نحو باید یک سفر تفریحی و یا علمی نیز یک دوست داشتن، یک خواست یادگیری و فداکاری معنا دهد. چنین سفری باید دارای این هدف باشد که یک کشور و ملت، یک شهر یا چشم‏‌انداز را به دارائی روح مسافر اضافه نماید، چنین مسافری باید بیگانه را با عشق و فداکاری استراق سمع کند و با پشتکار برای شناخت اسرارش تلاش ورزد.
ــ ناتمام ــ

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر