<بچه زرنگ> را در فروردین سال 1389 در بلاگفا
نوشته بودم.
توجه! توجه!
ایرانیان عزیز توجه فرمائید! طبق اطلاعی که یک ساعت پیش به دفتر مرکز
تحقیقات ما رسیده قرار است به زودی در تهران زلزلهای به وقوع بپیوندد. از آنجا که
پیشگیری از وقوع حادثه از قدیم هم مُد بوده استْ بنابراین اینجانب برای به تأخیر
نیفتادن کمکرسانی به هموطنانی که قرار است در آن زلزله زیر آوار بمانندْ شماره
حساب زیر را به اطلاع شما ایرانیان سوگوار میرسانم.
"۰۰۷ جون من نیا ؟؟ زلزلۀ ۱۰ ریشتری"
"۰۰۷ جون من نیا ؟؟ زلزلۀ ۱۰ ریشتری"
امید که عجالتاً با کمک بیدریغ خود روح کسانی را که در این فاجعه طبیعی
کشته خواهند گشت شاد گردانید و با این کار در امان ماندن خود را در زمان به وقوع پیوستن این حادثه بیمه سازید.
قبلاً از همکاریتان سپاسگزارم.
<بچه زرنگ>، مسؤل مالی هیئت بینالمللی کمکرسانی به زلزلهزدگان جهان.
در ضمن با کمال افتخار به اطلاع شما عزیزان میرسانم که بلافاصله بعد از آمدن زلزله به کمکهای
بالاتر از ده دلاریِ شما خیرین طبق قرعهکشی یک بلیط رفت و برگشت به پاریس و
اقامت یک هفتهای در هتل هیلتون اعطاء خواهد گردید.
...................
کلۀ سحر با تلفن کردن خواب رو از چشمام میپرونه، گوشی رو برمیدارم، بعد از
سلام فوری میگه: <بچه زرنگ> رو ساعت دو صبحِ امروز خوندم، میخواستم
همون لحظه بهت تلفن کنم و ازت بپرسم که آیا خبر حقیقیه یا تخیلی، ولی گفتم شاید
زود باشه و تو خواب باشی. میدونم الانم خیلی زوده، اما دیگه نتونستم صبر کنم. بگو ببینم،
حقیقیه یا تخیلی؟
<عشق وطن> نامیست که من به او دادهام. نام اصلیش اکبر است.
اکبر مدام از علاقه خود به وطن میگوید و اینکه دلتنگ وطن است. من اما در این
مدت که او را میشناسم دستگیرم نشده که عاشق چه چیز وطن است.
من برای اینکه به گفتگو سریع پایان دهم میگویم: به حقیقت پیوستن این موضوع دست
خداست و تنها کاری که از دست ما برمیاد اینه که ازش خواهش کنیم این کار رو نکنه.
طوریکه انگار لشگرِ دشمن قصد حمله به کشور را دارد میگوید: به جون تو نباشه به
جون خودم اگه بخواد دست به این کار بزنه همین فردا بلیط تهیه میکنم میرم ایران و
در زلزلهخیزترین ناحیۀ تهرون وامیستم ببینم کی جیگرشو داره زلزله راه بندازه.
ناگفته نماند که <عشق وطن> هم یکی از افراد بسیار فعالِ جمعآوری کمکهای
نقدی برای زلزلهزدگانِ بم در خارج از کشور میباشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر