استقبال. (9)

البته دیکتاتور بودن به خودی خود اونطور که عقلِ ناقصم بهم میگه نمیتونه صد در صد خصلتِ بدی باشه. من خودم جزء خودخواهترین آدمایِ جهانم، همیشه خودسرونه کارامو انجام میدم، فکر کنم کلهشقتر از من تو جهان پیدا نشه، من حتی با خودم هم لجبازی میکنم چه برسه با دیگرون و از کودکی به خوبی میدونستم که موتورِ ماشینِ مغزم خودکار نیست و بیشتر از یک دنده هم نداره.
به نظرم اگه این خصلت تو آدم نباشه یه جائی از مغزش عیب داره و پدر و مادر اولین معلمایِ دیکتاتوری هستن که دوست دارن فرزندشونو آدمِ دموکراتی تربیت کنن تا با داشتنِ یک رأیِ کمتر نتونه تُخس‎بازی دربیاره و به حرفاشون گوش نکنه؛ بلکه مثل بچهُ آدم غذاشو بخوره، مشقشو بنویسه و شب هم زود بره بخوابه. پدر و مادر وقتی بچه این کارها رو بدون هیچ مقاومتی انجام بدهْ از خوشحالی مثلِ کفتر بال درمیارن. پدر و مادر اما مایِلَن بچهشون فقط تا وقتی هنوز پدر یا مادر نشده دموکرات باشه و بهش توصیه می‎کنن که پس از پدر یا مادر شدن رَوِششو عوض کنه و دیکتاتور بشه که صلاح ِ تربیت کردنِ بچه تو اینه.
حالا چون زیاد وقت ندارم پس در این مورد مثالای بیشتری نمی‎زنمْ وگرنه زندگیِ خودِ من پر از مثالائیه که میتونن به اینشتاین هم ثابت کنن که نظرم نمیتونه زیاد اشتباه باشه.

شاید حالا افرادِ دیکتاتور بخاطر این نظرِ من که صحتشو اینشتاین هم تأیید کردهْ بدون خوندن بقیهُ ماجرا کلی به خودشون ببالن. هرچند دیکتاتور بودن خصلتِ خوبیه اما اگه فردِ دیکتاتوری که توسطِ تربیتِ پدر و مادرِ دیکتاتورش به یک دیکتاتور تبدیل شدهْ ندونه که چرا دیکتاتورهْ بنابراین صد در صد دیکتاتورِ نادونیه. دیکتاتورِ نادون مثل یه آدمِ مذهبی میمونه که از مطالب گفته و نوشته شدهُ پیامبرش کاملاً مطلع نیست. خوب حالا اگه یک نفر خودشو بودائی بدونه اما از نظرات و مطالب گفته و نوشته شدهُ بودا چیز زیادی ندونه یا شاید هم اصلاً هیچ چیز ندونهْ آیا نباید به پدرم حق داد که به چنین فردِ دیکتاتورِ نادونی بگه زرشک. بله، من هم به چنین آدمی گذشته از گفتن زرشکْ یک مالیدی هم اضافه می‎کنم.
دیکتاتوری که تو کودکی با خون و پوستش صدماتِ دیکتاتوریو حس کرده باشهْ وقتی دارای فرزند بشه و همون روش رو برای تربیتش به کار ببره نمی‎تونه دیکتاتورِ خوبی باشه و نمیدونه که تربیتِ فرزند مثل سیاست یک هنره. این نوع از دیکتاتورا چون فکر میکنن حق همیشه با بزرگترین دیکتاتورهْ هیچ وقت با دیگرون مشورت نمی‎کنن و نمی‎دونن که فرقِ یک دیکتاتور خوب و یک دیکتاتور بد در درس گرفتن یا نگرفتن از تجربهُ اشتباهِ قبلیه.

من معمولاً از افرادِ دارای فکر و عقیدهُ مخالف با فکر و عقیدهُ خودم خوشم نمیاد و تا وقتی با من همفکر و همعقیده نشن برام فقط دیکتاتورن! و وقتی همفکر و همعقیدم میشن عادت دارم بگم: به به چه آدم دموکراتی، آفرین، آفرین!
در ضمن چون دموکرات یا دیکتاتور بودن اکتسابیهْ پس به فردی که مدعیه دموکرات و یا دیکتاتور به دنیا اومده نباید اعتماد کرد. البته آدمایِ فرصت‎طلب رو هم نباید نادیده گرفت. آدمای فرصت‎طلب نه میتونن دیکتاتور بد باشن و نه دیکتاتور خوب. و حیفه که آدم براشون تره خُرد کنه یا خیار پوست بکنه. بگذریم از اینکه بادمجون دور قاب‎ چینا نه تنها برای چنین افرادی بادمجون پوست میکننْ بلکه تلاش هم می‎کنن که بادمجونا حتماً از بَم باشه.
باقیش تا بعد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر