
مرغها، خروسها، گاوها، گوسفندها و خرها از
دست تجاوز جنسی جوانان ده جانشان به لب رسیده بود، تصمیم میگیرند دستهجمعی پیش
کدخدای ده رفته و نزد او شکایت کنند.
خر با سم خود درِ خانهُ کدخدا را به صدا میآورد، آهویِ جوان زیبائی لخت و عور در را باز میکند و وقتی از ماجرا با خبر میشود
میگوید: متأسفم، کدخدا خوابیده، فردا تشریف بیارید.
***
شمایل و قوارۀ یک فمینیستِ قلابی خود شاهد
گویائیست بر حقیقی نبودن ایشان.
کردار، گفتار و پندار بر چهره و قواره
تأثیری عمیق میگذارند و نقش نشسته بر چشمِ هر انسانْ بیریا شهادت میدهد.
***
زن از مردِ ورشکسته به تقصیری درخواستِ حقوق
برابر میکرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر