عدهای بیکار در نشستی عاقبت بعد از ساعتها مشورت روز کارگر را روز عزای ملی اعلام کردند.
***
به منِ بیکار پیشنهاد میدهد روز کارگر را با او
جشن بگیرم. عجب بیکارند این مردم.
***
آنقدر بیکاری بر شانههایش فشار آورد که
احساس کرد دارد از پای میافتد، دستش هم متأسفانه به جائی بند نبود تا از زمین
خوردنش جلوگیری کند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر