کمربند اسرار آمیز.


احتمالاً من تنها مردی هستم که در این سال ارزانترین هدیه عید پاک را خریده است. ارزان‌ترین هدیه عید پاک یک کمربند زنانه بود که فقط دو مارک Mark قیمت داشت.
یعنی: من اصلاً مطمئن نیستم که کمربند واقعاً زنانه باشد. در نهایت آن را در عید پاک به کسی هدیه ندادم. تنها چیز مسلم این است که من برای آن دو مارک پرداختم.
من این کمربند را در فروشگاهی در بخش خرازی یافتم، یعنی آنجائی که بندشلوار و بندجوراب به فروش میرسد. آنجا بر روی یک میز اشیاء فراوانی که مانند کمربند دیده میگشتند قرار داشت. هر کدام دارای یک متر طول و به پهنای یک دست و از جنس ململ نازک سیاه و سفیدی بودند که درخشندگی لطیفی داشتند و برای حال و هوای جشن عید پاک کاملاً مناسب به نظر میرسیدند.
بر روی میز تابلوئی با برچسب قیمت 2.00 قرار داده شده بود. دو مارک باید البته حرف مفتی باشد، حتماً نقطه مابین صفر و دو اضافیست و این عدد باید دویست باشد و نه دو. اما وقتی من خانم فروشنده را متوجه این اشتباه میسازم او میگوید که رقم کاملاً صحیح نوشته شده است و اجناس دو مارک قیمت دارند.
سپس من یکی از آن کمربندها را خریدم. اولاً، زیرا این احساس که چیزی را به قیمت دو مارک خریدن مناسب با طبع زندگیام بود. دوماً، چون در برابر چشمانم تصویر یک زن مو خرمائی زیبائی ظاهر گشت که من میشناسم و فکر کردم که شاید این کمربند باعث خوشحالی او شود، به شرطی که هرگز نفهمد قیمتش چند بوده است.
در کنار صندوق پرداخت پول پنج دقیقه طول کشید تا 9998 مارک بقیه پولم را که اسکناسی ده هزار مارکی بود پس بگیرم.
اما حالا مشکلی پیش میآید: هیچکس نمیتوانست بگوید که این شیء چه میتواند باشد. یکی از آشنایان اعتقاد داشت که خانمها چنین چیزی را زیر دامن میگذارند تا دامن بهتر بر بدنشان بنشیند. دیگری میگفت که آنرا روی یقه میاندازند؛ یا خانمها آن را در زیر یقه پالتوی خز خود محکم میبندند.
کمد لباس خانمها پر از اسرار پنهان است.
به این دلیل من هم بهتر دیدم که از هدیه کردن کمربندم به زن مو خرمائی زیبا صرفنظر کنم. شاید که این یک سینهبند باشد و او این کار را نوعی تلاش برای نزدیکی و تماس به حساب آورد.
من کمربند را به یاد اینکه در ایام عید پاک امسال هم این امکان وجود داشت که هدیهای ارزان و قابل استفاده خریداری کنم نگه خواهم داشت.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر