نقل قول و ضرب‌المثل‌هائی از فریدریش نیچه.


از آنچه که خواهان اندازهگیری و شناختاش هستی باید برای مدتی خداحافظی کنی. ابتدا وقتی شهر را ترک کنی خواهی دید که برجها چه بلند از بالای خانهها اوج گرفتهاند.
***
این مطلب که هواداران دارای اهمیت کمی میباشند را ابتدا وقتی آدم متوجه میگردد که از هواداری هواداران دست بکشد.
***
اگر بیشتر به زندگی معتقد میبودید، کمتر لحظه را میکشتید.
***
همه غدغد میکنند، اما چه کسی میخواهد در لانه آرام روی تخم بنشیند.
***
شغل ستون فقرات زندگیست.
***
شغل سد محافظیست که آدم وقتی افکار و نگرانیها به سراغش میآیند مجاز است خود را پشت آن مخفی سازد.
***
ملک اکثراً توسط مالک بیارزشتر میگردد.
***
نهادهای دموکراتیک محلهای قرنطینه امیال استبدادیاند.
***
باید برای پذیرفتن یک ازدواج این سؤال را از خود پرسید: آیا فکر میکنی با این زن تا زمان سالخوردگی خوب گفتگو خواهی کرد؟ بقیه چیزها در ازدواج گذراست، اما بیشتر اوقات با هم بودن به گفتگو میگذرد.
***
این عدم دوستیست که زناشوئی را ناخوشایند میسازد و نه عشق.
***
آموزش اساساً وسیله ویرانی استثناء به نفع قاعده است.
***
تکامل شما نباید رو به بیرون بلکه به سمت داخل باشد.
***
آدم فقط سؤالاتی را میشنود که قادر به جواب دادن است.
***
آفریدن زن دومین اشتباه خدا بود.
***
تو نزد زنها میروی؟ شلاق را فراموش نکن!
***
به بزرگترین مردان هم باید هنوز گفت: لطفاً مقدار بیشتری نبوغ به خرج دهید و کمتر بازیگری کنید.
***
تاریخ تقریباً فقط راجع به انسانهای بد بوده که از آنها دیرتر خوب صحبت شده است.
***
این فرمول سعادت من است: یک آری، یک نه، یک خط مستقیم و یک هدف.
***
شتاب همگانی شده است، زیرا هر کس در حال فرار از خود میباشد.
***
برخی قلب خود را نمییابند، پیش از آنکه سرشان را نباخته باشند.
***
امید رنگین کمان نشسته بر نهر زندگیست.
***
امید یک محرک بسیار بزرگتر از هر سعادتی برای زندگیست.
***
این افکار ساکتاند که طوفان برانگیزند. افکاری که با پاهای کر میآیند جهان را هدایت میکنند.
***
انسانها خود را به سمت نور میکشانند، نه به این خاطر که بهتر ببینند، بلکه با این منظور تا بهتر بدرخشند.
***
کسی که نتواند افکارش را بر روی یخ بگذارد، نباید خود را در گرماگرم نزاع به خطر اندازد.
***
به خواب زمستانی فرو رفتن فرهنگ با جنگ برابر است.
***
حشرات بخاطر بدجنسی نیش نمیزنند، بلکه چون آنها هم میخواهند زندگی کنند؛ همچنین منتقدان ما: آنها خون ما را میخواهند، و نه درد ما را.
***
دانش مطلق منجر به بدبینی میگردد: هنر اما درمان است.
***
هنر از توانستن میآید. اگر از خواستن بیاید به آن آماس میگویند.
***
ذهن و چشم با شتاب فوقالعاده زندگی به نیمه و نادرست دیدن عادت میکنند.
***
برای همیشه شاگرد معلم خود باقی ماندن پاداش بدی برای معلم است.
***
برخی توسط ستایشهای بزرگ محجوب میگردند و برخی گستاخ.
***
انسان بی نهایت بزرگتر از انسان است.
***
بدون موسیقی زندگی یک اشتباه است.
***
اصالت چیست؟ چیزی را دیدن که هنوز نامی با خود حمل نمیکند، هنوز نمیتواند نامیده شود، حتی اگر جلوی چشمانت قرار داشته باشد. معمولاً در نزد انسان این نام است که چیزها را اصلاً قابل رویت میسازد.
***
یک فیلسوف را از این طریق میشناسند که او خود را از سر راه سه چیز درخشان و پر سر و صدا کنار میکشد: از شهرت، از شاهزادگان و از زنان ــ این به آن معنا نیست که آنها به سویش نمیآیند.
***
آلمانیها باروت را کشف کردند ــ قابل توجه است! اما آنها دوباره آن را جبران ساختند: آنها دستگاه چاپ را اختراع کردند.
***
ستایش از آنچه محکم میسازد رواست.
***
قدرت در کیفیت است.
***
گفتههای کوتاه میتوانند میوه و محصول فکر کردنهائی زیاد و طولانی باشند.
***
آدم اغلب با عقیدهای مخالفت میکند، اما در حقیقت فقط از لحنی که آن عقیده را بیان میکند ناخوشنود است.
***
فکر کردن به چیزهای خوب با یک صدای خیلی بلند در گلو تقریباً ناممکن است.
***
هیچ پیروزمندی به پیشآمد معتقد نیست.
***
بهبود شیوه یعنی بهبود فکر.
***
حقایق وجود ندارند، فقط تفاسیر.
***
بردباری دلیل بی اعتمادیست بر علیه ایدهآل خویش.
***
مطمئنترین روش فاسد ساختن یک جوان هدایت او به بیشتر احترام گذاشتن به همفکران از دگراندیشان است.
***
امروزه مدینه فاضله صبح به واقعیت بعد از ظهر مبدل میگردد.
***
حقایق انسانها اشتباهاتی انکارناپذیرند.
***
از کوههای حقیقت هرگز بیهوده صعود نمیکنی: یا امروز بالاتر میروی، یا اینکه نیرویت را تمرین میدهی تا بتوانی فردا بالاتر بروی.
***
ما در سیستمی زندگی میکنیم که باید در آن یا چرخاش بود یا که زیر چرخهایش رفت.
***
هنر، این فریبنده زیبا میگوید زندگی این ارزش را دارد که زندگی شود، و علم میگوید که زندگی ارزش شناخته گشتن را دارد.
***
هر واژه یک پیشداوریست.
***
واژه‌ها برابرند با جیب‌هائی که گاهی این را، گاهی آن را، و گاهی چیزهائی بیشتر را یک باره درونش فرو کرده‌اند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر