کبوتر با سرعت نور به پرواز میآید و نامه
مشاورِ خدا را به سال 2020 میرساند.
سال 2020 نامه را میخواند، سرش
را میخاراند و با گفتن "ببینم چکار میتونه برام بکنه" نامه را در گاوصندوقش جای میدهد.
مشاورِ خدا برایش نوشته بود:
"دوست عزیز، سال مهربان دو هزار بیستِ خودم، میدانم که حال خوشی نداری، میدانم که در این
شصت/هفتاد روز از شروع مأموریت به تو خیلی فشار آمده، من از تو خواهش میکنم که
صبوریات را حفظ کنی، من با کمال میل و افتخار با شرط تو
موافقم، تو در این مدت کوتاه عملاً ثابت کردهای که <شهنشاه سالهایِ تمام
قرون> هستی و فکر نکنم که خداوند نظر دیگری داشته باشد، اما در این مورد که
باید از تو در تمام کتب تاریخی جهان به این عنوان نام برده شود را من باید ابتدا
با خداوند در میان بگذارم، خودت خوب میدانی که
موافقت با این درخواست اولاً به اجازه کتبی خداوند نیاز دارد و خداوند هم برای
جواب مثبت و یا منفی دادن به مدتی وقت برای فکر کردن محتاج است. بنابراین دوست
خوبم، من از تو خواهش میکنم که این آبروی باقیمانده من را پیش خداوند حفظ کنی، خودت خوب میدانی چند
سالی میشود که نظر خداوند نسبت به مدیریت من چندان مثبت نیست،
دستم به دامانت، استقامت کن، و من به تو قول میدهم که هرچه زودتر خدا را طوری راضی سازم. در ضمن به من خبر دادهاند که تو با آمدن کرونا به وحشت افتادهای و از مبتلا شدن به آن در
هراسی و با این امید که با درخواستات موافقت
نشود این شرط را گذاشتهای تا بتوانی با شنیدن جواب منفی راحت فلنگ را ببندی و گم و گور شوی! ای ترسو! اما شوخی به
کنار، تو باید مطمئن باشی که در تمام قرون هیچ یک از سالهای ما دچار هیچ بیماری
واگیرداری نشدهاند و تو هم مستثنی نیستی، در ضمن سعی کن با بهار تماس بگیری و
بگوئی که امسال کمی با قر و قمیش بیشتری شروع به کار کند تا اعصاب مردم کمی سر
حال بیاید. دیگر سفارش نمیکنم دوست عزیز؛ فقط استقامت و استقامت. تا نامه
بعدی خداوند نگهدارت باد!"
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
امروز با غلطگیریِ 69 نوشتۀ Jan 2011 رضایت مخصوصی احساس کردم.
ــ ناتمام ــ
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر