سال 2020. (13)

می‌گویند آدم پیر خرفت می‌شود. عده‌ای هم که کمی باادب‌ترند بجای خرفت واژۀ <کودک> را به کار می‌برند و چنین می‌پندارند که آدم در هنگام پیری دوباره کودک می‌شود.
من شخصاً با آنکه از دسته سالخوردگان به حساب می‌آیم، اما چون مرحلۀ کودک بودن هنوز کاملاً دست از سرم برنداشته است، بنابراین نمی‌توانم بدانم که پروسۀ خرفت و یا کودک شدن در دوران پیری به چه شکل در انسان عمل می‌کند، اما طبق ضرب‌المثل <نخوردی نون و گندم، ندیدی دست مردم> می‌توانم چنین ادعا کنم که عده زیادی از انسان‌های خرفت هرچه پیرتر می‌شوند خرفت‌تر می‌شوند. البته افراد زیادی هم وجود دارند که هرچه پیرتر می‌شوند به مرگ هم نزدیک‌تر می‌گردند، و برای مرگ نه خرفتی انسان دارای اهمیت است و نه دانشمند بودن وی، مرگ نه به شرط چاقو خربزه و هندوانه می‌خرد و نه دوست و آشنا و شوخی سرش می‌شود. من اما در اثر تجربه می‌توانم شهادت دهم که آندسته از مردمِ خرفتی که فکر می‌کنند می‌شود در دوران پیری هم هنوز به ریسمان ثروت و قدرت آویزان گشتْ حتماً با افسوس و آه این جهان را ترک می‌کنند. و این نوع از مُردن اصلاً زیبا نیست و برازندۀ انسان نمی‌باشد. به قول شاعر اگر با گریه به دنیا آمدن و با خنده دنیا را ترک کردن از مُد بیفتد زندگی کلاً بی‌صفا خواهد گشت. 
افراد سالخورده‌ای که در روز صدها بار تکرار می‌کنند که من در جوانی این کار را کردم، من آن کار را کردم، من این را گفتم، من آن را نوشتم، من به این کشور سفر کردم، من در آن کشور با رئیس‌جمهور دست دادم، این افراد قابل تأسف‌اند، زیرا که فلاکت و آز از چشمان‌شان پیداست.
آدم خرفت نه شاخ دارد و نه دُم، درست مانند من، و این نوشته اثباتی‌ست بر این نظر.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
غلط‌گیری نوشته‌های Sep 2011 به پایان رسید.
ــ ناتمام ــ

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر